کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیرگیسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
turbidimeter
تیرگیسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دستگاهی برای اندازهگیری یا مقایسۀ تیرگی مایعات برحسب کاهش شدت باریکۀ نوری که از محیط عبور میکند
-
واژههای مشابه
-
cymbals/ cymbal
سِنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی از خانوادۀ خودصداها، معمولاً بدون امکان تولید بسامدهای معین و اغلب متشکل از یک جفت صفحۀ فلزی بشقابی که در مرکز برآمدگی دارد متـ . جفتسِنج clash cymbals
-
anticyclonic gloom
تیرگی واچرخندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پدیدۀ دید کم همراه با واچرخند کاملاً شکلگرفته و تقریباً ساکن که براثر انباشتگی غبار و آلایندههای دیگر بین سطح زمین و وارونگی دمای وابسته به واچرخند ایجاد میشود
-
dark heart
درونتیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سرخ، خاکستری یا آبی شدن درونچوب درختان پهنبرگ که لزوماً در نتیجۀ پوسیدگی نیست
-
coefficient of haze, COH
ضریب تیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] معیار سنجش آلودگی هوا که در نتیجۀ آن دید کاهش مییابد
-
anticyclonic gloom days
روزهای تیرگی واچرخندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] روزهایی که در آنها رطوبت و آلودگی هوای ترازهای پایین جوّ در شرایط وارونگی واچرخندی به دام میافتد و آسمان از ابرهای پوشنی دیرپا پوشیده میشود
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
myometer
ماهیچهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ابزاری برای سنجش شدت انقباض ماهیچهها
-
leakage indicator
نشتسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای اندازهگیری جریان نشتی در مدار الکتریکی
-
argentometer
نقرهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که میتوان با آن مقدار نمکهای موجود در یک مخلوط را ازطریق رسوب دادن نقره اندازهگیری کرد
-
inclinometer
مِیلسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وسیلهای برای اندازهگیری زاویۀ مِیل مغناطیسی
-
hygrometer
نمسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری برای اندازهگیری محتوای بخار آب موجود در جوّ
-
distance measuring equipment, DME
فاصلهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وسیلهای که فاصلۀ بین هواپیما تا ایستگاه ناوبری مربوط را نشان میدهد
-
consistometer
قوامسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] وسیلهای برای تعیین یکنواختی و قوام محصول غذایی تولیدشده