کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تِدارُک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
supply 1
تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تهیه و انبار کردن و نگهداری و توزیع اقلام ضروری؛ نحوه و مدت نگهداری آنها که براساس نوع و تعداد تعیین میشود متـ . تأمین
-
supply point
نقطۀ تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی موقت و سیار که در آن تدارکات و تجهیزات خدماتی و جز آن نگهداری میشود
-
ship chandler
تدارکگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بازرگانی که کلیۀ مایحتاج کشتی را فراهم میکند
-
level of supply
سطح تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مقدار تدارکات یا افزارگانی که برای تأمین نیازهای آینده، بنا بر دستور، پیشبینی و نگهداری میشود
-
caterer
تدارکگر پذیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخص یا شرکتی که سازماندهی و تدارک غذا و نوشیدنی را برای مجالس یا مهمانیها یا مناسبتهای مشابه بر عهده دارد
-
جستوجو در متن
-
تأمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← تدارک
-
engineering surveying
نقشهبرداری مهندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شاخهای از نقشهبرداری که به کار تدارک اجرای بخشهایی از طرحهای مهندسی میپردازد
-
kitchen police
ناظر آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که در تدارک میوه و سبزیجات و مراعات اصول بهداشتی فعالیت دارد اما وظیفۀ او آشپزی نیست
-
library cooperation
همکاری بینِکتابخانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فعالیت مشترک دو یا چند کتابخانه بهمنظور تدارک خدمات بهتر برای مراجعان، با استفاده از امکانات و فنّاوریهای متناسب
-
assembly area
منطقۀ تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ استقرار یگان پیش از آغاز عملیات، برای تدارک مقدمات لازم
-
floor pantry
آبدارخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاقی کوچک در هر طبقۀ مهمانخانه/ هتل برای تدارک پذیرایی از مهمانان در اتاق
-
entertainment
سرگرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] برنامههای سرگرمکننده، مانند نمایش فیلم و بازی و غیره، که در طول سفر برای مسافران و مهمانان تدارک دیده میشود
-
deployment preparation order
دستور تهیۀ استقرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دستوری که مقام صلاحیتدار برای حرکت نیروها یا تدارک و آمادگی نیروها برای حرکت به منطقۀ مورد نظر صادر میکند
-
business class
درجۀ تجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] درجهای در مسافرتهای هوایی که ارزانتر از درجۀ یک و گرانتر از درجۀ عادی است و برای بازرگانان تدارک دیده شده است متـ . تجاری