کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
attention
توجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمرکز ذهن بر محرک یا محرکهای خاص و نادیده گرفتن محرکهای محیطی دیگر
-
واژههای مشابه
-
attention span
گسترۀ توجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] 1. تعداد موضوعاتی که در یک ارائۀ کوتاه بهصورت مجزا درک میشوند 2. مدتزمانی که فرد میتواند بر یک موضوع تمرکز کند
-
area of interest
منطقۀ توجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ تحت فرمان فرمانده که متناسب با اهداف جاری عملیات است و منطقۀ نفوذ و مناطق همجوار آن را شامل میشود و تا خاک دشمن نیز گسترش مییابد
-
attention seeking
توجهطلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هرگونه رفتاری که برای جلب تأیید و توجه دیگران صورت گیرد
-
attention-switching exercise
تمرین توجهگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از تمرینهایی که فرد با کمک آنها میتواند افکار خود را از موضوعاتی مانند ولع و وسوسۀ مصرف مواد و الکل منحرف کند و به سمت وقایع اطرافش متوجه کند
-
جستوجو در متن
-
negativity bias
سوگیری منفینگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش به توجه بیشتر به ابعاد منفی هر موضوع بدون توجه به جنبههای مثبت آن
-
advisory route, ADR1
مسیر توصیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] مسیری که باتوجهبه خدمات توصیهای تعیین شده است
-
eccentric wear, out of round wear
قوزرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی نایکنواخت قابلتوجه در ضخامت رویه
-
introvert
درونگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فردی که توجه و هیجانهایش معطوف به خود است
-
disorder
نشانگان برانگیختگی جنسی پایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فقدان یا کاهش قابلتوجه و آشکار رغبت یا برانگیختگی جنسی
-
relict boundary/ relic boundary
مرز متروکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که دیگر وجود و کارکردی ندارد، اما بقایای آن از منظر فرهنگی هنوز مورد توجه است
-
lump sum freight, lump sum
کرایۀ سرجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کرایۀ فرست کلی بدون توجه به مقدار و حجم و وزن بار
-
reductionism
فروکاستگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نظریهای روششناختی که بر مبنای آن کل را باتوجهبه جزئیات آن توصیف میکنند