کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهوية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
soil aeration
تهویۀ خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] فرایندی که در آن با شکستن و برگرداندن لایههای خاک و ایجاد خلل و فرج در آن، هوای بیشتری وارد خاک میشود
-
bioventing
زیتهویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند هوادهی خاک در ناحیۀ اشباعنشده با کار گذاشتن مجاری تهویه برای برانگیختن فعالیت زیستی درجا و بهینهسازی تجزیۀ زیستی ترکیبات آلی
-
mixed-layer venting
تهویۀ لایۀ آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خروج آلایندهها از قلۀ لایۀ مرزی جوّ ازطریق وارونگی کلاهکی لایۀ مرزی
-
ventilated psychrometer
رطوبتسنج تهویهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← رطوبتسنج دَمشی
-
ventilated container
بارگُنج تهویهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارگُنجی که در دیوارههای انتهایی آن روزنههایی برای ورود و خروج هوا تعبیه شده است
-
جستوجو در متن
-
aspiration psychrometer, aspirated psychrometer
رطوبتسنج دَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی رطوبتسنج که بهصورت مصنوعی تهویه میشود متـ . رطوبتسنج تهویهای ventilated psychrometer
-
aspiration meteorograph
هوانگار دَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هوانگاری که با هواکش تهویه میشود
-
aspirated thermometer
دماسنج دَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که با هواکش تهویه میشود
-
aspiration thermograph
دمانگار دَمشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دمانگاری که تهویۀ آن بهکمک هواکش انجام میشود
-
hood 2
هوابَر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای که برای تهویۀ هوای آشپزخانه در بالای اجاق خوراکپزی تعبیه شود
-
meat safe
جاگوشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلی خنک با تهویۀ مناسب که گوشت برای مدت کوتاهی در آن نگهداری میشود
-
chiller 1
سردکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بخشی از دستگاه تهویۀ مطبوع که کار آن سرد کردن آبِ در حال گردش در دستگاه است
-
katathermometer, catathermometer
فرودماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بادسنج سرمایشی که اساس کار آن مبتنی بر این اصل است که ثابت زمانی دماسنج تابعی از تهویۀ آن است
-
instrument shelter, thermometer screen, thermometer shelter, thermoscreen
ابزارپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سازهای جعبهمانند و مشبک که با تهویۀ مناسب برای حفاظت از ابزارهای هواشناسی در مقابل تابش مستقیم خورشید و بارش و میعان به کار میرود