کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماس با کارت اعتباری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
call restrictor
محدودساز تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سازوکاری فیزیکی یا مجازی که تماسهای خروجی یک خط را واپایش و محدود میکند متـ . محدودساز برخوانی
-
called party
مخاطب تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
-
call duration
مدت تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فاصلۀ زمانی از ابتدای برقراری تماس تا پایان آن که دستیابی به اطلاعات مربوط به آن در آمارگیری و تعیین ساعت اوج و نیز صورتحسابگیری به کار میآید متـ . مدت برخوانی
-
call add-on, add-on conference
تماسافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] یکی از امکانات مرکز تلفن خودکار داخلی که به مشترک داخلی اجازه میدهد علاوه بر ارتباطی که برقرار شده، ارتباط دیگری را بدون مراجعۀ مجدد به کاروَر یا درخواست مجدد بوق آزاد برقرار کند متـ . برخوانیافزایی
-
MCS 1
تماسانبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خدمات تماسانبوه
-
call store, CS
تماساندوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] حافظۀ موقتی که در سامانۀ سودهی وابا برای ثبت تماسهای درحالپیشرفت به کار میرود و تغییرات را در حافظۀ دائمی ثبت میکند
-
occlusal contact
تماس بَرهمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] تماسی که از برخورد سطوح جوندۀ دندانهای پایین و بالا در هنگام بستن فک به وجود میآید متـ . تماس سطح جونده
-
radar contact,radar identified
تماس راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] وضعیتی که در آن موقعیت یک هواگرد بر روی صفحۀ رادار مشاهده و شناسایی میشود
-
rolling contact
تماس غلتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطه یا خط تماس بین سطح و جسمی که بر روی آن میغلتد
-
brief encounter
تماس کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هرگونه تماس رودررو و کوتاه بین افسر عملیاتی و عامل اطلاعاتی در وضعیت مراقبتی پرخطر
-
calling party
تماسگیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی برقرار میکند یا مبدأ تماس است متـ . برخوان
-
non-conformal contact
تماس ناهمدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل هنگامیکه شعاع آنها در تماسگاه مشابه هم نباشد
-
conformal contact
تماس همدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل در هنگامی که شعاع آنها در تماسگاه تقریباً یکسان باشد
-
call establishment
برقراری تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند مسیردهی و اتصال تماس تلفنی یا انتقال داده متـ . برقراری برخوانی
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند