کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماسانبوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
MCS 1
تماسانبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خدمات تماسانبوه
-
واژههای مشابه
-
mass calling service
خدمات تماسانبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی خدمات اطلاعرسانی و نظرسنجی که تماس همزمان شمار فراوانی از کاربران را با تنها یک یا چند شمارهتلفن ممکن میکند متـ . تماسانبوه MCS 2
-
bulk mail, dépêche de courrier en nombre (fr.)
فرستۀ انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] فرستهای محتوی پستنامهها که فرستندهای واحد آن را بهصورت انبوه و برطبق مقررات آییننامۀ پستنامهها به پست تحویل میدهد
-
mass tourism
گردشگری انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن بر تعداد زیاد گردشگران و فراهم کردن امکانات اقامتی و ترابری مناسب برای آنها تأکید میشود
-
mass production
تولید انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] تولید در مقادیر زیاد با استفاده از فرایندهای ماشینی
-
closed forest
جنگل انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که پوشش درختی آن بیش از چهل درصد مساحت عرصه باشد
-
mass fire
حریق انبوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریق ناشی از تعداد زیادی گیرانشهای همزمان که با تولید انرژی گرمایی بسیار زیادی همراه است
-
call restrictor
محدودساز تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سازوکاری فیزیکی یا مجازی که تماسهای خروجی یک خط را واپایش و محدود میکند متـ . محدودساز برخوانی
-
called party
مخاطب تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
-
contact point, point of proximal contact, contact area
نقطۀ تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ناحیهای از سطح مجاور یک دندان که با دندان کناری خود در تماس است متـ . سطح تماس 2 2 contact surface
-
call duration
مدت تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فاصلۀ زمانی از ابتدای برقراری تماس تا پایان آن که دستیابی به اطلاعات مربوط به آن در آمارگیری و تعیین ساعت اوج و نیز صورتحسابگیری به کار میآید متـ . مدت برخوانی
-
hangup
قطع تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] وضعیتی که در آن ارتباط تلفنی با گذاشتن گوشی یا فشردن دکمه قطع میشود متـ . قطع برخوانی
-
call
تماس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] 1. اتصال دو یا چند ایستگاه از طریق شبکۀ تلفن شامل درخواست ارتباط کاربر نهایی از مرکز تلفن در ایستگاه مبدأ و همکاری سایر مراکز تلفن در برقراری ارتباط با کاربر نهایی در ایستگاه مقصد و دستآخر قطع ارتباط توسط ی...
-
contact 2
تماس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مرحلۀ برخورد لبۀ ماه با لبۀ خورشید در کسوف یا لبۀ سایۀ زمین با لبۀ ماه در خسوف