کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
contact nucleus
هستۀ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی ذرۀ هواویز که ممکن است براثر تماس با سطح قطرۀ آب اَبَرسرد، هستۀ یخ را تشکیل دهد
-
contact extensometer
کشامدسنج تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی کشامدسنج که در هنگام آزمون به قطعه متصل است
-
contact plating
آبکاری تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشش دادن فلز که در آن جریان موردنیاز، از عمل گالوانی بین فلز کار (work metal) و فلز ثانویه تأمین میشود
-
contact filtration
صافش تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] نوعی فرایند جداسازی که در آن ذرات جاذب با مایع مخلوط و پس از جذب مواد مورد نظر، مایع صاف میشود
-
touch dry
خشکِ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که سطح آن چسبناک نیست و اثر انگشت بر پوشش نمیماند
-
dry to touch
خشکیِ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مرحلهای از خشک شدن پوشش که در آن براثر تماس سطح با انگشت، مادۀ پوششی به انگشت نچسبد
-
contact corrosion
خوردگی تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] خوردگی دو فلز غیرهمجنس، بدون پوشش محافظ، هنگامی که با یکدیگر و در یک مایع پس از تشکیل پیل برقکافتی در تماس باشند
-
contact inhibitor
بازدارندۀ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی بازدارندۀ خوردگی که از آن برای محافظت از محصولات فلزی در هنگام انتقال یا نگهداری موقت، استفاده میکنند
-
contact anemometer
بادسنج تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادسنجی که با قطعووصلهای الکتریکی متوالی در مدتی معین تندی باد را اندازهگیری میکند
-
contact potential difference
اختلاف پتانسیل تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی حاصل از تقسیم اختلاف تابع کارهای دو جسم درحالتماس بر بار الکترون
-
contact pesticide
آفتکُش تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی آفتکُش که بر روی گیاه پاشیده میشود و پس از تماس با آفت آن را از بین میبرد
-
dry to touch time
زمان خشکی تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مدتزمان لازم برای خشکی تماسی
-
جستوجو در متن
-
anemovane
بادسرعتنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری مرکب از بادسنج تماسی و بادنما
-
blocked attempt
اقدام انسدادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اقدام به تماسی که به برقراری ارتباط منجر نشود