کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
injury time
وقت تلفشده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وقت تلفشدهای که برای جبران هرگونه اتلاف وقت ناشی از آسیبدیدگی یا تعویض بازیکنان و جز آن به زمان قانونی بازی افزوده میشود
-
stoppage time
وقت تلفشده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وقتی که برای جبران زمان تلفشدۀ بازی به وقت قانونی آن افزوده میشود
-
جستوجو در متن
-
carcass disposal
معدومسازی لاشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] سوزاندن یا مدفون کردن لاشۀ حیوانات تلفشده
-
lost time
زمان هدررفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] متوسط زمانی که در هر مرحله تلف شود که معمولاً شامل زمان تأخیر در شروع حرکت است
-
propeller horsepower
توان پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] توانی که برای رانش شناور به پروانه منتقل میشود و برابر است با توان محور چرخدنده منهای انرژی تلفشده در مسیر انتقال