کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
main effort
تلاش اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فعالیتی که فرمانده برای اجرای موفقیتآمیز مأموریت در زمان و مکان خاص مناسب میداند
-
جستوجو در متن
-
coping
مدارا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند مداوم تلاشِ شناختی و رفتاری برای اداره کردن الزامهای درونی یا بیرونی که امکانات فرد را هدر میدهند
-
individualization4
فردی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندی که در آن تلاش میشود اعضای گروهی اجتماعی با مرزهایی مشخص و در قالب افراد از یکدیگر متمایز شوند و هریک حقوق و مزایای خود را داشته باشد
-
cruising for sex
موردجویی جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تلاش برای پیدا کردن شریک جنسی معمولاً موقت و زودگذر ازطریق گشت زدن با ماشین یا پیادهروی در خیابان متـ . موردجویی cruising
-
acoustic jamming
اختلال صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] انتشار عمدی یا مکرر علائم مکانیکی یا الکتروصوتی با هدف از بین بردن یا مبهم کردن آن بخش از امواج صوتی که دشمن تلاش میکند آن را دریافت کند
-
massification 2
تودهای کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندی که در آن تلاش میشود افراد جامعه هرچه بیشتر خصوصیات فردی خود را ازطریق فرایندهای فروکاهنده از دست بدهند و به تودهای یکدست و یکسان تبدیل شوند
-
attack 3
حملۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] تلاش برای پشت سر گذاشتن موانع حفاظتی شبکه بهمنظور دسترسی غیرمجاز به سامانه یا از دسترس خارج کردن آن