کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقسیم عاریتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
borrowed division
تقسیم عاریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] استفاده از تقسیمات سادۀ ضرب در میزانهای ترکیبی یا استفاده از تقسیمات ترکیبی ضرب در میزانهای ساده یا استفاده از تقسیماتِ غیرمتعارف در هرنوع میزان
-
واژههای مشابه
-
hump
تپۀ تقسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپۀ کوچکی که از شیب آن برای آرایش قطارها و اعزام آنها به مسیرهای مختلف استفاده شود
-
TDMA
زمانتقسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← دسترسی چندگانۀ زمانتقسیم
-
division of labour
تقسیم کار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] نظامی برای سازماندهی تولید ازطریق تقسیم وظایف متمایز میان گروههای کاری و کارکنان
-
karyokinesis
تقسیم هسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پدیدۀ دو تا شدن هسته در ابتدای تقسیم یاختهای
-
screen line
خط تقسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خطی فرضی در میان حوزههای شدآمد
-
junction station
ایستگاه تقسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ایستگاهی که بیش از دو مسیر را به هم پیوند دهد
-
cytokinesis
تقسیم درونیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تغییراتی که در جریان تقسیم یاختهای در درونیاخته رخ میدهد
-
international division of labour
تقسیم کار بینالمللی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تخصصی شدن برخی از کشورها در شاخههای تولید با توجه به ظرفیتها و امکانات موجود
-
sexual division
تقسیمکار جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] تقسیم فعالیت و کار برحسب جنسیت
-
domestic division of labour
تقسیم کار خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] تقسیم کارها و مسئولیتها و نقشها در خانه میان زن و مرد، در پی ورود زنان به اجتماع و بازار کار
-
capacitive divider
تقسیمگر خازنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دو یا چند خازن که بهطور متوالی با منبع تغذیه قرار میگیرند تا ولتاژ منبع را به نسبت عکس ظرفیتشان تقسیم کنند
-
karyokinetic
تقسیم هستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به تقسیم هسته
-
time division multiple access
دسترسی چندگانۀ زمانتقسیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی روش دسترسی در فنّاوری همتافگر که در سامانههای رقمی بیسیم به کار میرود و در آن هریک از مسیرهای بسامد به چند شیار زمانی (time slot) تقسیم میشود که هرکدام یک مکالمه را پشتیبانی میکند اختـ . زمانتقسیم TDMA