کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصمیمگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
decision making
تصمیمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند شناختی انتخاب یک موضوع یا مورد از میان چند گزینه
-
واژههای مشابه
-
decisional balance sheet/ decision balance sheet
ترازبرگ تصمیمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برگهای برای ثبت و محاسبۀ ترازش تصمیمگیری مُراجعان بهمنظور کمک به آنها برای غلبه بر تردیدها و تغییر رفتارهای اعتیادی
-
decisional balance
ترازش تصمیمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] روشی برای ارزیابی پیامدهای مثبت و منفی رفتار جدید فرد برای خود او و دیگران
-
decision rule
قاعدۀ تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از فضای نمونه به فضای عمل که طبق آن میتوان تصمیمی آماری مبتنی بر مشاهدات اتخاذ کرد متـ . تابع تصمیم decision function
-
decision height
ارتفاع تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارتفاعی مشخص از سطح زمین که خلبان با رسیدن به آن، براساس شرایط، تصمیم به ادامۀ تقرب و نشست یا انصراف از تقرب میگیرد
-
decision function
تابع تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] ← قاعدۀ تصمیم
-
decision speed, V1
سرعت تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعتی که اگر در بالاتر از آن یک موتور از کار بیفتد، برخاست انجام میشود و اگر در پایینتر از آن از کار بیفتد، برخاست لغو میشود
-
two-level game
تصمیم دووجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تصمیمی که هم برای تحقق اهداف داخلی و هم اهداف خارجی اتخاذ شود
-
hygroscopy
نمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مطالعۀ توانایی موادی مانند هواویزها، در جذب بخار آب از محیط
-
sampling 2
نمونهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] فرایند انتخاب نمونهای از یک جامعه بهمنظور استفاده از اطلاعات آن نمونه، برای برآورد کمیت مشخصی از جامعه
-
camp-on, camp-on-busy, camp 2
نوبتگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تسهیلات یا خدماتی که به برخوان امکان میدهد تا زمانی که خط یا تجهیزات ارتباطی مورد درخواست مشغول است، در نوبت قرار گیرد
-
noise exposure
نوفهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] قرار گرفتن در معرض نوفه که میزان آن به دو عامل مدتزمان و دفعات آن بستگی دارد
-
scaling 5
فلسگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند جدا کردن فلسها از پوست ماهی
-
filleting
فیلهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن گوشت از استخوان و تهیۀ برشهای پهن و طویل از آن