کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تر و تمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
wet air
هوای تَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هوای اشباعشده از بخار آب
-
wet snow
برف تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برف انباشته که حاوی مقدار فراوانی آب مایع باشد
-
wet wing
بالِ تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالی که در آن مخزن سوخت جزئی از سازۀ بال است
-
wet corrosion
خوردگی تَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که در نتیجۀ تماس ماده با آب پدید میآید
-
wetted wall column
ستون جدارهتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] ستون قائمی که در آن مایعی که قرار است فراوری شود، جدارۀ داخلی را مرطوب میکند
-
very wet snow
برف خیلی تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که فضاهای خالی آن کاملاً با آب مایع پر شده باشد
-
wet sanding
سنبادهزنی تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] سنبادهزنی با کاغذ مقاومبهآب، بهکمک آب یا پراکنۀ روغن در آب یا مواد دیگر
-
دمای بالقوۀ همارزِ تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← دمای بالقوۀ همارز
-
جستوجو در متن
-
maid, housemaid
اتاقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که اتاقهای مهمانخانه/ هتل را تمیز و مرتب میکند
-
data processing
دادهپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مرحلهای در پژوهش یافتههای باستانشناختی که معمولاً شامل تمیز کردن و محافظت و برچسبزنی و یافتهنامهنویسی (inventorying) و دادهنامهنویسی (cataloging) میشود
-
water blasting
آبزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پاشیدن آب با فشار زیاد برای تمیز کردن و زدودن پوسته و زواید
-
cleaning 2
تمیزکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، خوردگی، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] تمیز کردن سطوح قطعات صنعتی با عملیات مکانیکی دستی یا ماشینی
-
trichromatic vision, trichromasy
سهرنگبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] توانایی تمیز دادن سه رنگ اولیه، یعنی سرخ و آبی و سبز، از یکدیگر که باعث رؤیت بهنجار رنگهاست
-
ancillary services
خدمات جنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خدماتی از قبیل تمیز کردن و جابهجایی وسایل مهمانان در مراکز اقامتی