کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراشهساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
chipper, chipping machine
تراشهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی برای تبدیل تمام یا بخشهایی از درختان به تراشه
-
واژههای مشابه
-
chip 1
تراشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] قطعۀ کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانهها به کار رود
-
portable chipper, mobile chipper
تراشهساز متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی متحرک شامل نقاله و پوستکن و تراشهساز که قادر است تراشههای تولیدشده را به بارکش بریزد یا بهصورت تودهای انباشته کند
-
feller-chipper
برشگر تراشهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی برای قطع و تراشهسازی از تمام قسمتهای درخت
-
lab-on-a-chip
آزـ تراشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] سامانۀ فوقریز و یکپارچۀ آزمایشگاهی بر روی یک تراشه
-
chipping 1
تراشهپرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] برداشتن پوشرنگ یا رنگ یا جِرم به روش مکانیکی
-
proteome chip
تراشۀ پروتگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] هر ریزآرایهای که پروتئینهای یک نمونۀ زیستی، با درجۀ خلوص بالا، بر روی آن قرار داده میشود متـ . ریزآرایۀ پروتگان proteome microarray
-
protein chip, protein microchip, protein-protein interaction chip
تراشۀ پروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] صفحهای که بر روی آن هزاران پروتئین به شکلی منظم تثبیت شدهاند و بهکمک آن میتوان برهمکنشهای پروتئینی را به تصویر کشید متـ . آرایۀ پروتئین protein array زیستتراشۀ پروتئین protein biochip ریزآرایۀ پروتئین protein micro...
-
chipping 2
تراشهپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جدا شدن جزئی یا کامل فیلم (film) پوشرنگ خشک بهصورت پرک، براثر صدمۀ ناگهانی یا سایش در حین کار
-
genome chip
تراشۀ ژنگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← آرایۀ ژنگانی
-
chipping 3
تراشهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تبدیل چوب درختان یا بخشهایی از آنها به تراشههایی در اندازههای مختلف
-
biochip
زیستتراشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] 1. نوعی تراشه که قرار است به جای تراشههای سیلیسی به کار رود؛ در مدارهای اصلی این تراشهها که هنوز مراحل آزمایشگاهی خود را میگذرانند، از مولکولهای زنده یا پروتئینها استفاده میشود و درنتیجه انرژی مصرفی آن...
-
in silico mining
کاوش درونتراشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] بازیابی توالیهای دِنا یا رِنا یا پروتئین در پایگاههای اطلاعاتی با بهرهگیری از ابزارهای مناسب جستجو متـ . کاوش درتراشه
-
pigment chip
تراشۀ رنگدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنۀ غلیظی از رنگدانه در بسپار به شکل تراشه