کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخلیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ejection fraction
نسبت تخلیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] حجم خون موجود در بطنها در پایان دیاستول (diastole) که در زمان سیستول (sistole) تخلیه میشود
-
exhaust stroke
مرحلۀ تخلیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] مرحلۀ چهارم از مراحل چهارگانۀ چرخۀ کار موتورهای درونسوز چهارزمانه که درطی آن گازهای حاصل از احتراق از سیلندر خارج میشود
-
exhaust 2
تخلیه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] فرایند خارج شدن دود از داخل سیلندر
-
تخلیه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← تخلیۀ الکتریکی
-
discharge 4
تخلیه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← تخلیۀ بار 2
-
phloem unloading
تخلیۀ آبکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] فرایند خروج مواد آلی، مانند قندها و آمینواسیدها، از آوند آبکش
-
discharge 5
تخلیۀ الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عبور جریان الکتریکی از گاز که معمولاً باعث درخشندگی آن شود متـ . تخلیه 2
-
brush discharge
تخلیۀ جارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تخلیۀ الکتریکی جسم رسانا وقتی که اختلاف پتانسیل بین این جسم و محیط اطراف آن از حد معینی بیشتر است، ولی در حدی نیست که جرقه تولید کند
-
gas discharge
تخلیۀ گازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عبور جریان الکتریکی از گاز براثر حرکت یونهایی که از برخورد الکترونها با ذرات گاز به وجود میآیند
-
clearance interval
زمان تخلیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان چراغ زرد که برای تخلیۀ تقاطع از وسایل نقلیۀ بهجامانده از چراغ سبز قبلی در نظر گرفته شود
-
compressor discharge pressure
فشار تخلیۀ فشردهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] فشار هوای تخلیهشدهای که در حالت روشن در قسمت پخشکن جریان دارد
-
ground water discharge 1
تخلیۀ آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] برداشت آب از زون اشباع از آب در زیر زمین
-
spark discharge
تخلیۀ جرقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← جرقه
-
gutting
تخلیۀ شکم ماهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند تخلیۀ اندامهای درونی ماهی
-
corona discharge
تخلیۀ هالهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تخلیۀ الکتریکی غالباً درخشندهای که در سطح جسم رسانا یا در فاصلۀ بین دو جسم رسانا در خط انتقال، هنگامی که گرادیان پتانسیل از حد بحرانی خود فراتر رود، اتفاق میافتد