کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریک کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
agent provocateur, inciting agent, provocateur2
مأمور تحریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که برای شناسایی و دستگیری افراد مستعد ارتکاب جرم سیاسی یا اجتماعی وارد جمع آنها میشود و آنها را به ارتکاب جرم ترغیب میکند
-
bone stimulation, electromagnetic bone stimulation
تحریک استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] استفاده از میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی برای تحریک استخوان شکسته به جوش خوردن
-
electrical stimulation
تحریک برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روشی برای افزایش کیفیت گوشت با وارد آوردن تَپهای الکتریکی بر لاشه، بلافاصله پس از ذبح
-
irritable
تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دارای حالت تحریکپذیری
-
irritability
تحریکپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تهییجپذیری غیرعادی و افراطی همراه با ناراحتی زودهنگام و عصبانیت و بیصبری
-
provocateur 1, agitator 1
تحریکگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که مردم را به اعتراض سیاسی یا آشوب تحریک میکند
-
irritable bowel syndrome, IBS
نشانگان رودۀ تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، علوم پایۀ پزشکی] اختلال در عملکرد معده و روده که در آن روده علیرغم سلامتی ظاهری، به دلایل نامعلوم، بهدرستی کار نمیکند
-
excitable membrane, excitable cell membrane
غشای تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غشایی که بتواند در پاسخ به محرک، واقطبشی در حد پتانسیل کنش ایجاد کند
-
excitable cell
یاختۀ تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختهای که غشای تحریکپذیر دارد
-
catalytic attack
تَک تحریکآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حملهای که برای ایجاد جنگ میان قدرتهای بزرگ با دسیسهچینی قدرت سومی طراحی میشود
-
refractory period2
دورۀ تحریکناپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دورۀ واقطبش و بازقطبش غشایاخته بعد از تحریک
-
absolute refractory period, effective refractory period
دورۀ تحریکناپذیری مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از دورۀ تحریکناپذیری که در آن تحریک یاخته غیرممکن است
-
relative refractory period
دورۀ تحریکناپذیری نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از دورۀ تحریکناپذیری که در آن تحریک یاخته فقط با محرکهای بسیار قوی ممکن است
-
IBS diet
رژیم نشانگان رودۀ تحریکپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، علوم پایۀ پزشکی] رژیم غذایی با هدف بهبود یا تسکین عوارض نشانگان رودۀ تحریکپذیر