کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابش آکوستیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
acoustic radiation
تابش آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی موج صوتی که با اعمال فشار به محیط و ایجاد تراکم و رقت در آن از نقطهای به نقطۀ دیگر منتقل میشود
-
واژههای مشابه
-
radiation pattern
نمودار تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نمودار تابش الکترومغناطیسی آنتن در جهتهای مختلف
-
emission control
واپایش تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] استفادۀ گزینشی و مهارشده از فرستندههای الکترومغناطیسی یا صوتی یا جز آن برای افزایش توانمندیهای فرماندهی و نظارت
-
radiation field
میدان تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بخشی از میدان الکترومغناطیسی گسیلشده از آنتن فرستنده که در فضا منتشر میشود
-
radiation damage
آسیب تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هرگونه اثر تخریبی ناشی از پرتوگیری (exposure)
-
back projection, rear projection, back screen projection
پستابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در پشت پردۀ نیمهشفافی که در پسزمینۀ صحنه قرار دارد
-
alpha radiation
تابش آلفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
-
prompt radiation
تابش آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فورانی از تابش که از شکافت هستهای حاصل میشود و شامل نوترونهای آنی و پرتوهای گاماست
-
electromagnetic radiation
تابش الکترومغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ ناشی از الکترومغناطیس که بهصورت ذرات فوتون یا امواج عرضی نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد با سرعت نور در فضا منتشر میشود و حامل انرژی است
-
diffuse radiation
تابش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی تابشی منتشرشده در حجم کوچکی از فضا در جهتهای مختلف
-
radiation curing
تابشپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ایجاد اتصال عرضی و پخت بسپاری بهکمک تابش فرابنفش یا ریزموج یا باریکههای الکترونی
-
bremsstrahlung
تابش ترمزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابشی الکترومغناطیسی که از کُند شدن سریع ذرات باردار حاصل میشود
-
atmospheric radiation
تابش جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. تابش موجبلندی که از جوّ منتشر میشود 2. بررسی همۀ فرایندهای تابشی مؤثر بر جوّ
-
quadrupole radiation
تابش چارقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابشی که بر حسب میدانهای چارقطبی الکتریکی یا مغناطیسی قابل توصیف است