کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیناییسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
optometer
بیناییسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری برای تعیین قدرت شکست نور در چشم
-
واژههای مشابه
-
vision 1, sight 1
بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] حسی که ازطریق آن گیرندههای شبکیۀ چشم با دریافت نور بازتابیده از اشیای محیط پیرامون، آنها را بهصورت تصویر شناسایی میکند متـ . دید 3
-
cymbals/ cymbal
سِنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی از خانوادۀ خودصداها، معمولاً بدون امکان تولید بسامدهای معین و اغلب متشکل از یک جفت صفحۀ فلزی بشقابی که در مرکز برآمدگی دارد متـ . جفتسِنج clash cymbals
-
visual field, field of vision
میدان بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] آن قسمت از فضا که چشم، درحالیکه با نگاه ثابت به جلو مینگرد، میبیند
-
visual transduction
ترارسانی بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تبدیل انرژی نور به پیامهای عصبی
-
optic chiasma, chiasma opticum, optic chiasm, optic decussation
چلیپای بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم پایۀ پزشکی] محلی که در آن اعصاب بینایی بهصورت چلیپایی عبور میکنند
-
visual acuity
حدت بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وضوح و دقت دید
-
optic papilla
پرز بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← صفحۀ بینایی
-
optometry
بیناییسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] آزمایش چشم و ساختارهای مربوط به آن برای کشف اختلالات بینایی و تجویز عدسیهای مناسب یا دیگر وسایل کمککننده به بینایی یا تمرینهای چشمی برای جبران کاستیهای دید
-
visual adaptation
تطابق بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تغییراتی که در نظام بینایی یا ادراک بینایی براثر تداوم تحریک روی میدهد
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
myometer
ماهیچهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ابزاری برای سنجش شدت انقباض ماهیچهها
-
leakage indicator
نشتسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای اندازهگیری جریان نشتی در مدار الکتریکی
-
argentometer
نقرهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که میتوان با آن مقدار نمکهای موجود در یک مخلوط را ازطریق رسوب دادن نقره اندازهگیری کرد