کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیضی و ار کُرنش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ellipsoid
بیضیوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی، زیستشناسی- علوم گیاهی] [ریاضی] رویهای که مقطع آن با هر صفحهای بیضی یا دایره است [زیستشناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخممرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها بهطور یکنواخت باریک شده باشد
-
ellipsoidal coordinates
مختصات بیضیواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مختصاتی برای نقطه در فضا که بهوسیلۀ رویههای درجۀ دوم همکانون معین میشوند
-
ellipsoidal lava
گدازۀ بیضیوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گدازۀ بالشی
-
parallactic ellipse
بیضی اختلافمنظر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بیضی کوچکی که جابهجایی سالانۀ هر ستارۀ نزدیک به خورشید را نسبت به ستارههای دور براثر اختلافمنظر ناشی از حرکت انتقالی زمین نشان میدهد
-
expansion ellipsoid
بیضیوار انبساط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بیضیواری که طول محورهایش با ضریب انبساط طولی در شبکۀ بلور متناسب است
-
flattened ellipsoid, oblate ellipsoid
بیضیوار پخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بیضیوار حاصل از دَوران یک بیضی حول یکی از محورهایش بهطوریکه قطر دایرۀ استوای آن از طول محور دَوران بیشتر باشد
-
Poinsot ellipsoid
بیضیوار پوانسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← بیضیوار لَختی
-
ellipsoid of revolution, spheroid
بیضیوار دورانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بیضیواری که از دوران یک بیضی حول یکی از محورهایش پدید میآید
-
stretched ellipsoid, prolate ellipsoid
بیضیوار کشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بیضیوار حاصل از دوران یک بیضی حول یکی از محورهایش بهطوریکه قطر دایرۀ استوای آن از طول محور دوران کمتر باشد
-
momental ellipsoid
بیضیوار گشتاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← بیضیوار لَختی
-
جستوجو در متن
-
compliance constant
ثابت تندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ضریبی که در قانون تعمیمیافتۀ هوک ظاهر میشود و ارتباط بین تنش و کُرنش را در جسم نشان میدهد
-
slip partitioning
اِفراز لغزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شکلگیری گسلهای شیبلغز و امتدادلغز به موازات هم در ناحیهای با همگرایی مایل متـ . اِفراز کُرنش strain partitioning
-
pure shear
برش خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی کُرنش ناچرخشی که در آن ابعاد جسم در یک راستا افزایش پیدا میکند و در راستای عمود بر آن کوتاه میشود
-
gyroscope, gyro
چرخشنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] چرخ دوّ ار و پُرسرعتی که وزن آن بر محور حلقۀ بیرونی متمرکز است و میتواند آزادانه عمود بر صفحۀ دَوَران در یک یا چند راستا بچرخد