کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشورآمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیشورآمدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← ورآمدن اضافی
-
واژههای مشابه
-
proof cabinet
محفظۀ ورآمدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محفظهای که دما و رطوبت در آن برای ورآمدن خمیر فراوردههای نانوایی مهار میشود
-
proof
ورآمدن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عمل افزایش حجم خمیر براثر تخمیر، قبل یا بعد از شکل دادن خمیر
-
proving, proofing
ورآمدن 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزایش حجم خمیر در نتیجۀ به وجود آمدن گاز و تشکیل حباب در بافت آن براثر ترکیبات شیمیایی یا تخمیر
-
overproving
ورآمدن اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورآمدن بیشازمعمول خمیر که موجب از دست رفتن بخشی از گاز تولیدشده میشود متـ . بیشورآمدن
-
first proof
ورآمدن اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورآمدن خمیر پس از چانهگیری و در زمان استراحت متـ . ورآمدن چانه
-
ورآمدن چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← ورآمدن اولیه
-
underproving
ورآمدن ناکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورآمدن کمترازمعمول خمیر براثر فعالیت کم مخمر و سرعت کمتر تولید گاز متـ . کمورآمدن
-
final proof
ورآمدن نهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورآمدن خمیر نان شکلدادهشده قبل از پخت
-
minimax
کمینبیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] در نظریۀ بازیها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل میرساند
-
overirrigation
بیشآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آبیاری بیش از مقدار مورد نیاز گیاه
-
over spray, drift
بیشافشاند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آن مقدار از بخش جامد مادۀ پوششی افشاندهشدهای که به جای سطح مورد نظر به سطوح مجاور چسبیده باشد
-
surcharge
بیشبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بار هیدرولیکی یا آلی به میزانی فراتر از حد تعیینشده یا بالاتر از استاندارد طراحی یک سامانه
-
overdominance, heterozygote advantage
بیشبارزیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن ارزش ژننمودی در حالت ناجورتخمی بیش از حالت جورتخمی است متـ . اَبَربارزیت superdominance