کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشساروجگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hypercementosis
بیشساروجگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← بیشرویش ساروجه
-
واژههای مشابه
-
minimax
کمینبیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] در نظریۀ بازیها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل میرساند
-
overirrigation
بیشآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آبیاری بیش از مقدار مورد نیاز گیاه
-
over spray, drift
بیشافشاند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آن مقدار از بخش جامد مادۀ پوششی افشاندهشدهای که به جای سطح مورد نظر به سطوح مجاور چسبیده باشد
-
surcharge
بیشبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بار هیدرولیکی یا آلی به میزانی فراتر از حد تعیینشده یا بالاتر از استاندارد طراحی یک سامانه
-
overdominance, heterozygote advantage
بیشبارزیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن ارزش ژننمودی در حالت ناجورتخمی بیش از حالت جورتخمی است متـ . اَبَربارزیت superdominance
-
overcut/overcutting, overfelling
بیشبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت چوب بیش از مقدار مجاز
-
deep bite, closed-bite malocclusion, closed bite
بیشبَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی بَدهمایی که در آن همپوشانی عمودی دندانهای قدامی در حالت بَرهمایی مرکزی زیاد است متـ . روبَست عمیق deep overbite همپوشانی عمودی عمیق deep vertical overlap
-
overcure
بیشپختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] حالتی ناشی از پخت مجدد نمونه یا قرار گرفتن آن در دمای خیلی زیاد یا دمای مناسب اما طولانیمدت، که به کاهش مقاومت محصول در برابر پیرشدگی منجر میشود
-
hypertrophic
بیشپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای بیشپروردگی یا مربوط به آن
-
hypertrophy, hypertrophia
بیشپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رشد بیشازحد یاختهها در نتیجۀ تغذیۀ زیاد
-
overcoverage
بیشپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] وجود اعضایی در جامعۀ چارچوب که در جامعۀ هدف نباشند
-
overfill
بیشپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] وضعیتی که در آن نشانک/ سیگنال نوری ارسالشده از منبع، سطح بزرگتری از هستۀ بافۀ نوری/ کابل نوری را میپوشاند
-
hypersensitivity
بیشحساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] واکنش گیاه میزبان به حملۀ عامل بیماری که در آن یاختههای مورد حمله کاملاً میمیرند و مانع گسترش بیشتر بیماری میشوند