کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشآبیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
overirrigation
بیشآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آبیاری بیش از مقدار مورد نیاز گیاه
-
واژههای مشابه
-
irrigation
آبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] استفادۀ سازمانیافته از آب در کشاورزی برای تولید گیاه
-
sprinkler irrigation, overhead irrigation
آبیاری بارانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب از بالای سطح خاک با آبپاشهای مخصوص بهصورت قطرههای باران پاشیده میشود
-
contour irrigation
آبیاری تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی در آبیاری زمینهای شیبدار که در آن جویچهها بر روی خطوط تراز کنده میشوند تا فرسایش خاک براثر آبیاری به کمترین میزان برسد
-
supplemental irrigation
آبیاری تکمیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جبران کمبود باران در دیمکاریهای مناطق خشک و نیمهخشک
-
flood irrigation
آبیاری غرقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن زمین کشاورزی غرق آب میشود
-
basin irrigation
آبیاری کرتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری غرقابی که درآن زمین را در قطعاتی با پشته محصور میکنند و آب را در آنها رها میسازند
-
insectigation
سمآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وارد کردن سموم کشاورزی به آب آبیاری در روشهای آبیاری قطرهای یا بارانی
-
minimax
کمینبیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] در نظریۀ بازیها، ویژگی راهبردی که بالاترین میزان خطر پیشِ روی دو بازیگر را به حداقل میرساند
-
over spray, drift
بیشافشاند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آن مقدار از بخش جامد مادۀ پوششی افشاندهشدهای که به جای سطح مورد نظر به سطوح مجاور چسبیده باشد
-
surcharge
بیشبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بار هیدرولیکی یا آلی به میزانی فراتر از حد تعیینشده یا بالاتر از استاندارد طراحی یک سامانه
-
overdominance, heterozygote advantage
بیشبارزیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن ارزش ژننمودی در حالت ناجورتخمی بیش از حالت جورتخمی است متـ . اَبَربارزیت superdominance
-
overcut/overcutting, overfelling
بیشبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت چوب بیش از مقدار مجاز
-
deep bite, closed-bite malocclusion, closed bite
بیشبَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی بَدهمایی که در آن همپوشانی عمودی دندانهای قدامی در حالت بَرهمایی مرکزی زیاد است متـ . روبَست عمیق deep overbite همپوشانی عمودی عمیق deep vertical overlap