کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشینۀ باقی مانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
maximum
بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بزرگترین مقدار در مجموعهای از مقادیر، در صورت وجود متـ . ماکسیمم * مصوب فرهنگستان اول
-
peak gust
جَست بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشترین سرعت باد جَستی ثبتشده در یک ایستگاه، در دورۀ زمانی معین، معمولاً بیستوچهار ساعت
-
maximum thermometer
دماسنج بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی دماسنج که بیشترین مقدار دما را در بازۀ زمانی معین نشان میدهد
-
maximum temperature
دمای بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشترین دمای گزارششده در یک محل در دورۀ زمانی معین
-
stackweight, stack load
بیشینۀ چینش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بیشترین تعداد بارگنجی که باتوجهبه محدودیت وزنی و هندسۀ چینش میتوان بر روی هم در یک شناور چید
-
maximization
بیشینهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل بیشینه کردن
-
maximize
بیشینه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل اندازۀ پنجره به بزرگترین حد آن که معمولاً تمام پرده را در بر میگیرد
-
maximum masking
پوشش بیشینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] بالاترین تراز پوشش مورد استفاده در شنواییسنجی قبل از وقوع پوشش دگرسو
-
maximum take-off weight, MTOW
وزن بیشینۀ برخاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداکثر وزن مجاز هواگَرد در هنگام برخاستن از روی باند پرواز
-
maximum landing weight, MLW 2
وزن بیشینۀ نشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداکثر وزن مجاز هواگَرد در هنگام نشستن بر روی باند پرواز
-
maximum-phase wavelet
موجک بیشینهفاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] موجک دونمونهای [a,b] هرگاه |b|>|a| باشد
-
maximum modulus principle
اصل بیشینۀ قدر مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اصلی که براساس آن قدر مطلق تابع تحلیلی بر یک حوزه نمیتواند به مقدار بیشینۀ خود در آن حوزه برسد
-
gust peak speed
سرعت بیشینه جَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشترین باد لحظهای در طول عمر یک باد جَستی
-
daily maximum temperature
دمای بیشینۀ روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشینۀ دما در بازۀ زمانی 24 ساعت پیوسته
-
annual maximum temperature
دمای بیشینۀ سالانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشینۀ دما در بازۀ زمانی یک سال پیوسته