کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیزاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
aversion
بیزاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس ضرورت اجتناب و دوری گزیدن از یک فرد یا شیء یا موقعیت
-
واژههای مشابه
-
aversion therapy
بیزاریدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] گونهای رفتاردرمانی که در آن بیمار برای اجتناب از رفتار یا نشانههای ناخوشایند ازطریق مرتبط کردن آنها با تجارب دردناک شرطی میشود
-
taste aversion learning, Garcia effect, conditioned taste aversion, Sauce-Bearnaise syndrome
مزهبیزاری شرطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بیزاری و دوری جستن از مادهای خوراکی که مزۀ آن مشابه با مادهای است که بر فرد اثرات سمی یا ناخوشایند داشته است
-
sexual aversion disorder
اختلال بیزاری جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی که در آن واکنش هیجانی منفی به فعالیت جنسی، موجب اجتناب از آن فعالیت میشود
-
جستوجو در متن
-
gynophobia
زنهراسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] هراس یا بیزاری غیرعادی از زن
-
voter fatigue
انتخاباتزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بیزاری یا خستگی رأیدهندگان از شرکت در انتخابات عمدتاً به دلیل انتخابات مکرر