کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بو داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
Melissa
وارنگبو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان علفی چندساله با ساقههای چهارگوش و پوشیده از کرکهای غدهدار یا کرکهای ساده و با برگهای بزرگ و دُمبرگدار و پهنک تخممرغی و دندانهدار و با گلهای چرخهای در محور برگهای زبرین؛ جام گل از کاسۀ گل بی...
-
off odour
گشتهبو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بویی غیر از بوی طبیعی مادۀ غذایی که معمولاً براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
-
threshold odor, odor threshold
آستانۀ بو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حدی از بوی نمونۀ آب یا گاز که پس از رقیقسازی، برای شامۀ انسان قابل تشخیص باشد
-
Laurus
برگِ بو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از برگبوئیانِ همیشهسبز با برگهای معطر که از آن بهعنوان ادویه یا دارو استفاده میشود و دارای سه گونه است که اغلب در نواحی مدیترانهای میرویند
-
odourless
بیبو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادهای که فاقد هرگونه بو است
-
threshold odor number
عدد آستانۀ بو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تعداد دفعاتی که نمونه نیاز به رقیقسازی دارد تا بوی آن قابل تشخیص نباشد