کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بومفاشیسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ecofacism
بومفاشیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تأکید برخی از مدافعان افراطی محیطزیست بر این که همۀ افراد باید، علیرغم تمایلات و نیازهای شخصی، سبک زندگی سازگار با محیطزیست را برگزینند
-
واژههای مشابه
-
Fascism
فاشیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ملیگرایی افراطی و خشن با حمایت تودۀ مردم که متکی بر نقش عالی رهبر و قدرت حکومت و ارتش است
-
wilderness, wilderness area
وحشبوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عرصهای از طبیعت که انسان در آن دخل و تصرف نکرده باشد و تنها نقش بازدیدکننده را داشته باشد
-
ecoclimate
بوماقلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اقلیمی که در زیستگاهی مشخص عاملی بومشناختی به شمار میآید
-
eco-organ
بوماندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از جنبههای مشخص ریختشناسی گیاهان که سازگاری با محیط خارجی را منعکس میکند
-
ecodevelopment
بومتوسعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] رویکردی به توسعۀ پایدار که با محیطزیست سازگار است و تعادل اجتماعی و بومشناختی و کارایی اقتصادی و احترام به هویت فرهنگی و توسعۀ منطقهای هماهنگ را در نظر دارد
-
ecofact
بومساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هرگونه بقایای جانوری یا گیاهی یافتشده از یک محوطۀ باستانی که هیچگونه تغییر ناشی از فنّاوری در آن وجود نداشته باشد، اما بر نوعی ارتباط فرهنگی دلالت کند
-
ecosystem, ecological system
بومسازگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اجتماع زیستی یک منطقه که با محیط پیرامون خود برهمکنش دارد
-
ecosphere
بومسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رونویسی و ترجمه و تظاهر رُخنمودی ژن
-
بومشناخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← بومشناسی
-
ecologist1
بومشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فردی که به مطالعه در حوزۀ بومشناسی میپردازد
-
ecology
بومشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مطالعۀ روابط موجودات زنده با محیط و عادتها و طرز زندگی آنها متـ . بومشناخت
-
بومفاجعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← فاجعۀ بومشناختی
-
ecofeminism
بومفمینیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل، مطالعات زنان] نگرشی برمبنای احترام به طبیعت که با تلفیق رویکردهای فمینیسمی و بومشناختی مخالف رفتارهای تهاجمی و از میان بردن طبیعت به بهانۀ سود و پیشرفت است