کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
swallowing reflex, palatal reflex, palatine reflex
بازتاب بلع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بلعیدن غیرارادی مادۀ واردهشده به دهان بهمحض تحریک کام
-
suck-swallow reflex
بازتاب مکش ـ بلع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واکنشی که در آن پس از تماس لبهای نوزاد با پستان مادر یا سر پستانک، دهان باز و مکیدن و بلعیدن آغاز میشود
-
جستوجو در متن
-
oral allergy syndrome, OAS
نشانگان حساسیت دهان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرگونه احساس ناخوشایند در دهان یا زبان یا گلو پس از بلع یک غذای خاص
-
toxic waste
پسماند سمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پسماندی که در صورت بلع یا استنشاق یا تماس با پوست به انسان یا هر موجود زندۀ دیگر آسیب میرساند
-
enveloping
پوشدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] قابلیت تایر برای بلع (absorb) آن دسته از ناهمواریهای مسیر که کوچکتر از جاپای تایر هستند
-
rumination disorder
اختلال نشخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی که وجه مشخص آن نشخوار ارادی و مکرر غذاهای خوردهشده همراه با برونریزی یا بلع مجدد اما بدون حالت تهوع است
-
mechanical soft diet
رژیم مکانیکینرمشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی برای به حداقل رساندن جویدن و آسانی بلع که در آن طیفی از غذاها را بهکمک انواع دستگاههای خُردکن نرم میکنند