کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بشقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ultimate, flying disc game, airborne soccer, frisbee1 ,ultimate frisbee, flatball
بشقابپرنده1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی میدانی و تیمی که در آن صفحۀ بشقابمانندی را به سمت همتیمی پرتاب میکنند و این حرکت در صورتی امتیازآور خواهد بود که همتیمی آن را در منطقۀ پایانی دریافت کند
-
frisbee2, flying disc
بشقابپرنده2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ابزار بازی یا ورزش بشقابپرنده که صفحهای معمولاً پلاستیکی و بشقابمانند با قطر 20 تا 25 سانتیمتر است
-
special plate service
پذیرایی با بشقاب سرپوشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی پذیرایی که درطی آن غذاهای داغ در بشقابهای سرپوشدار نقرهای یا بلوری عرضه میشود
-
جستوجو در متن
-
side plate
پیشدستی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بشقاب کوچکی که در کنار بشقاب اصلی و کارد و چنگال برای گذاشتن نان قرار میدهند
-
French service 2
چیدمان فرانسوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی چیدمان میز که در آن یک بشقاب نمایشی (show plate) در جلوی هر مهمان با دستمالسفرهای تاشده بر روی آن و کارد و چنگال و لیوان در کنار آن گذاشته میشود؛ این بشقاب معمولاً در هنگام جمعآوری بشقاب سوپ از روی میز برداشته میشود
-
tableware
وسایل غذاخوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ظروفی که برای غذا خوردن از آنها استفاده میشود، از قبیل بشقاب و لیوان و کارد و چنگال
-
English service
پذیرایی انگلیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شیوهای از پذیرایی که در آن پیشخدمت غذا را از ظرفی که در دست دارد از سمت چپ مهمانان برای آنها در بشقاب میگذارد
-
service cloth
دستمال پذیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] پارچۀ سفیدی که میزبانیار بر روی ساعد خود میاندازد و در هنگام گذاشتن بشقابهای داغ بر روی میز از آن استفاده میکند
-
sideboard
میز کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] میزی قفسهدار در غذاخوریها برای نگهداری لوازم روی میز، مانند رومیزی و دستمالسفره و نمکدان و ظروف غذاخوری بهجز بشقاب و لیوان
-
disc plough
گاوآهن بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای در خاکورزی با بشقابهای فولادی که هریک بهطور مستقل بر روی محور خود دَوران میکند و خاک را میبرد و برمیگرداند
-
disc harrow
چنگۀ بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است
-
American service 1
پذیرایی امریکایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شیوهای از پذیرایی که در آن غذا را پیش از ارائه به مشتری در آشپزخانه به اندازۀ معین در بشقاب میگذارند متـ . پذیرایی بشقابی plate service
-
serviceware
ظروف غذاخوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] انواع بشقاب و سینی و کارد و چنگال و قاشق که در اختیار مشتری قرار دادن آنها بخشی از خدمات پذیرایی است
-
ice cap
کلاهک یخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] پوششی گنبدیشکل یا بشقابمانند از یخ و برف دائمی که پهنۀ چکادی کوهستانی را میپوشاند بهگونهایکه هیچ قلهای از آن بیرون نیاید؛ این پوشش تحت تأثیر وزن خود در تمام جهتها گسترده میشود و مساحتی کمتر از پنجاههزار کیلومتر م...