کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بستر و آرامگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ground chain
زنجیر بستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیر سنگینی که برای مهار دائم چیزی به بستر دریا به کار میرود
-
graft bed
بستر پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] جایگاهی از بدن که پیوندینه به آنجا پیوند زده میشود
-
بستر تراورس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← بستر ریلبند
-
seabed, sea floor
بستر دریا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جغرافیای سیاسی] کف دریا یا اقیانوسها
-
anchor bed, billboard 2
بستر لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سازۀ محکم شیبداری که در دو طرف سینهگاه کشتی تعبیه میشود تا لنگر شانهدار بهصورت ایمن بر روی آن قرار گیرد
-
bed rock
سنگ بستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی که معمولاً در زیر مواد سست سطحی یا خاک قرار دارد
-
bed load
بار بستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از بار کل رود که درست در بالای بستر در حرکت است
-
tie bed
بستر ریلبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سطحی پوشیده با پارسنگ که ریلبند بر روی آن قرار میگیرد متـ . بستر تراورس
-
international seabed, international seabed area
بستر آبهای بینالمللی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] محدودهای از بستر دریا که فراتر از قلمروِ دریای ملی است