کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگ دارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
major-major seventh chord
آکورد هفتم بزرگ ـ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← آکورد هفتم بزرگ
-
giant-slalom skiing
مارپیچ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتاً طولانی و مارپیچ که در آن فاصلۀ دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده نسبت به مارپیچ کوچک بیشتر است
-
major interval
فاصلۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای دوم و سوم و ششم و هفتم از بنمایه در گام بزرگ (major) و تمامی فاصلههای همارز آنها
-
large aircraft
هواگَرد بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست بیش از 5670 کیلوگرم
-
molar, molar tooth, dentes molares
آسیای بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از خَلفیترین دندانهای هر چارَک دندانی که تعداد آنها در دندانگان شیری دو عدد و در دندانگان دائمی سه عدد است متـ . آسیا
-
felony, major crime, serious crime
جنحۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرم مهم یا نوع خطرناکی از جرم که قابل مجازات حبسِ بیش از یک سال باشد
-
king size bed, king bed, royal bed
تخت بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تختی دونفره، بزرگتر از تختهای دونفرۀ معمولی، با ابعاد تقریبی 190 × 200 سانتیمتر
-
large colony
پَرگَنۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای بزرگتر از 8 میلیمتر
-
mainframe computer
بزرگرایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رایانهای سریع و بزرگ با قابلیت پردازش زیاد
-
aorta
بزرگسرخرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] سرخرگ بزرگی که به بطن چپ قلب متصل است و خون تصفیهشده را به تمام بدن میرساند متـ . آئورت
-
aortic
بزرگسرخرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به بزرگسرخرگ/ آئورت متـ . آئورتی
-
splenomegaly
بزرگطحالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از بزرگ شدن طحال بهحدیکه از روی شکم با معاینه قابل لمس باشد
-
hepatomegaly
بزرگکبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از بزرگ شدن کبد بهحدیکه بتوان آن را در زاویۀ حاشیۀ دندهها لمس کرد
-
magnification
بزرگنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] نسبت اندازۀ تصویر به اندازۀ شیء در ابزار نوری
-
big game
شکار بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حیوانات شکاری بزرگجثه