کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریده گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
truncate
نوکبریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که به نظر میرسد نوک آن بریده شده است
-
truncated distribution
توزیع بریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] توزیع حاصل از حذف مقادیر بزرگتر یا کوچکتر از مقداری معین از تکیهگاه یک توزیع مفروض
-
make up rail, shortened rail
ریل بریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که طول مشخصی از انتهای آن بریده شده است و در سمت داخلی قوسهای تند کار گذاشته میشود
-
cut-off high
پرفشار بریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پرفشار گرمی که در درون یک پشته رشد میکند و از جریان اصلی غربی جدا میشود و در قطب سوی جریان قرار میگیرد
-
clipboard
بُریدهدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پرونده یا بخشی از حافظه که دادهها، پیش از آنکه در محلی دیگر رونوشت شوند، موقتاً در آنجا ذخیره میشوند
-
clipping
بریدهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی در واژهسازی که در آن بخش پایانی یا بخش ابتدایی یک واژه حذف و درنتیجه صورت کوتاهتری ایجاد میشود
-
cut out
بریدهنقش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] اَشکال کوچک بریدهشده از کاغذ یا مقوا یا چوب یا مواد دیگر که در پویانمایی از آنها استفاده میشود متـ . بریده
-
subtruncate
نیمنوکبریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که به نظر میرسد اندکی از نوک آن بریده شده است
-
cut-off low
کمفشار بریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کمفشار سردی که در درون یک ناوه رشد میکند و از جریان اصلی غربی جدا میشود و در استواسوی جریان قرار میگیرد
-
palmatified
بریدهپنجهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی برگ پنجهای که تقسیمات مجزای حاشیۀ آن اندکی بیش از نیمه تا مرکز مشترک امتداد داشته باشد
-
pinnatifid, pinnisected
بریدهشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی با حاشیۀ شانهای بریده یا شکافته و فرورفتگیها و لَپهای باریک یا نوکتیز که تقسیمات آن تا نیمه یا اندکی بیشتر ادامه داشته باشد
-
stripped joint
درز پیچبریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درزی پیچی که در آن با فاصله گرفتن دو سر ریل و وصله از یکدیگر پیچهای اتصالِ دستکم یکی از ریلها بریده شده است