کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برونریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
extrusion, effusion 1
برونریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایند بیرون ریختن گدازه
-
واژههای مشابه
-
external-external trip
سفر برون ـ برون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که هر دو سر آن، یعنی مبدأ و مقصد، خارج از محدودۀ مشخص باشد متـ . سفر دوسربرون
-
fruit abscission
میوهریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ریزش میوه براثر تشکیل لایۀ ریزشی
-
flower bud abscission
غنچهریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ریزش غنچه براثر تشکیل لایۀ ریزشی
-
moulage (fr.)
قالبریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] فرایند ساخت اثر هنری بهوسیلۀ قالب
-
spermatism
گُشنابریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند تشکیل یا تخلیۀ گُشناب
-
flower abscission
گلریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ریزش گل براثر تشکیل لایۀ ریزشی
-
bud abscission
جوانریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ریزش جوانههای گل براثر عوامل نامساعد محیطی و کاراندامشناختی و آفات و بیماریها
-
microbiocoenosis/ microbiocenosis
ریزیسازند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ ریزاندامگانهایی که در یک بومسازگان زندگی میکنند متـ . ریززیسازند
-
black-top 2
سوزنریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرحلۀ پایانی مرگ سوزنیبرگان که در آن همۀ سوزنها میریزد
-
ingot casting
شمشریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] تولید انواع شمش ریخته در قالبهایی که ابعاد معین داشته باشند
-
extraclast
برونآوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهای از مواد رسوبی آواری که براثر فرسایش سنگهای قدیمیتر خارج از حوضۀ رسوبی محل تهنشست به وجود آمده است
-
periosteum
بروناُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غشایی رشتهای که تنۀ استخوانهایدراز را میپوشاند
-
periosteal, periosteous
بروناُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به بروناُست