کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهمکنش آبگریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برهم آمدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← برهم آمدن دندانها
-
interaction 1
برهمکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتقال و تبادل انرژی میان دو ذره یا بین ذره و موج
-
overlay
برهمگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برهمنمایی یک نوشته یا تصویر بر روی تصویر دیگر
-
superimposition
برهمنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جلوهای تصویری در سینما و تلویزیون که در آن دو یا چند تصویر بر روی هم قرار گیرند و بهطور همزمان با هم نمایش درآیند
-
superimposed
برهمنموده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ویژگی دو یا چند تصویر که بر روی هم قرار گیرند و بهطور همزمان به نمایش درآیند
-
superposition
برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اصلی که بر پایۀ آن لایههای باستانی از پایین به بالا توالی قدیم به جدید نهشتهها را نشان میدهد متـ . اصل برهمنهشت law of superposition
-
interaction representation, interaction picture
نمایش برهمکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی توصیف مکانیک کوانتومی که در آن رفتار زمانی از دو بخش عملگرها و بُردارهای حالت تشکیل میشود
-
law of superposition
اصل برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← برهمنهشت
-
superposition principle
اصل برهمنهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اصلی که براساس آن اگر چند موج در محیطی منتشر شوند، جابهجایی کل محیط در هر نقطه با حاصلِجمع جابهجاییهای ایجادشده توسط هر موج در آن نقطه برابر است
-
occlude
برهم آمدن دندانها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] تماس دندانهای فک پایین با دندانهای فک بالا متـ . برهم آمدن
-
hydrophobic interaction
برهمکنش آبگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تمایل گروههای غیرقطبی برای قرار گرفتن در کنار هم در یک محیط آبی
-
fundamental interaction
برهمکنش بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هریک از نیروهای بنیادی که ذرات بنیادی متقابلاً بر یکدیگر وارد میکنند
-
interatomic interaction
برهمکنش بینِاتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نیروی بین اتمها در بلور یا مولکول
-
intermolecular interaction
برهمکنش بینِمولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] [شیمی] تأثیر متقابل دو یا چند مولکول [فیزیک] نیرویی که بین مولکولها وجود دارد و باعث انسجام جامدات مولکولی میشود
-
exchange interaction
برهمکنش تبادلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد