کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برآوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
renal nutrition
تغذیۀ کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تغذیه با هدف برآوردن نیازهای تغذیهای بیماران کلیوی
-
contingency 1
پیشایندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، مدیریت-مدیریت پروژه] زمان یا هزینهای که برای برآوردن نیازهای پیشبینینشدۀ پروژه در نظر گرفته میشود
-
human milk fortifier
غنیساز شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مکملی که برای برآوردن نیازهای تغذیهای فزایندۀ نوزادان نارس به شیر مادر افزوده میشود
-
infant nutrition
تغذیۀ شیرخوارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی غذایی برای برآوردن نیازهای تغذیهای از لحظۀ تولد تا یکسالگی
-
vitafood
غذاویتامین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هر فراوردۀ غذایی که برای برآوردن نیازهای تغذیهای افراد طراحی و تهیه شده باشد
-
governability
حکومتپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که جامعه در تعامل با حکومت در آن قرار میگیرد که برایند خواست جامعه از یک سو و توانایی حکومت در برآوردن آن از سوی دیگر است
-
ultimatum
اتمامِحجت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] اخطار کتبی نهایی دولتی به دولت دیگر در مورد انجام دادن کاری یا برآوردن خواستهای که عدم توجه به آن ممکن است به جنگ یا اقدامات خصمانه منجر شود متـ . زنهاره
-
adaptation
انطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است