کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
critical point
نقطۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی در فضای فاز که در آن ویژگیهای فاز بخار از فاز مایع تمایزناپذیر است
-
critical point
نقطۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نقطهای که در آن ویژگیهای یک سامانه براثر تغییرات کوچک و ناگهانی به وضعیت آشوب برسد یا رفتار آن ثابت بماند
-
critical activity
فعالیت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی که در مسیر بحرانی پروژه قرار دارد و غالباً به کمک روش مسیر بحرانی شناسایی میشود
-
critical distance
فاصلۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلهای از چشمه که در آنجا زمانهای رسیدن موج بازتابی و موج شکستگی با هم برابر باشند
-
critical path
مسیر بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، مدیریت-مدیریت پروژه] رشتهفعالیتهایی که تعیینکنندۀ طولانیترین مسیر در پروژه است و دیرش پروژه براساس آن مشخص میشود
-
critical damping
میرایی بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میرایی سامانۀ خطی در فاصلۀ میان رفتار نوسانی و رفتارِ نمایی (exponential)
-
critical mass
جِرم بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جِرم مورد نیاز برای دستیابی به یک واکنش زنجیرهای
-
critical current
جریان بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان متناظر با گذار از حالت اَبَررسانایی بدون مقاومت به حالت رسانایی با مقاومت
-
critical movement
حرکت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
-
critical block
سیرگاه بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیرگاهی که زمان پیمایش آن در طول مسیر برای قطار از همۀ سیرگاهها بیشتر است و تعیینکنندۀ ظرفیت خط است
-
critical refraction
شکست بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شکست موج در مرز دو لایه هنگامی که زاویۀ فرود برابر زاویۀ بحرانی باشد
-
critical flow
شارش بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شارشی که سرعت حرکت آن با سرعت صوت در همان محیط برابر است
-
critical current density
چگالی جریان بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان گذرنده از واحد سطح که به تغییر ناگهانی در یکی از متغیرهای فرایند برقکافتی بینجامد
-
critical anodic current density
چگالی جریان بحرانی آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی بیشینهچگالی جریان آندی در مناطق فعال فلز یا آلیـاژی که رفتـار رویین ـ فعال دارد
-
critical pitting potential
پتانسیل بحرانی حفرهزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کمترین مقدار پتانسیل یا ولتاژ اکسیدکننده که در آن حفرهها جوانه میزنند و رشد میکنند