کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالا رفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
head-up display, HUD
نمایشگر بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] صفحۀ نشاندهنده اطلاعات پرواز و ناوبری و تهاجم یا سایر اطلاعاتی که در میدان دید خلبان قرار دارد
-
maxilla, superior maxillary bone, supramaxilla, upper jaw, upper jaw bone
فک بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از دو استخوان نامنظمی که بخش اعظم استخوانبندی قسمت میانی صورت را تشکیل میدهند و در ساختار کام و کف حفرۀ چشم و حفرۀ اشکی نقش دارند متـ . بَرواره
-
فنّاوری بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] ← فنّاوری بالاسطح
-
up quark
کوارک بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ذرهای بنیادی با بار الکتریکی eو2/3+ و مؤلفه ایزوسپین 1/2 و اسپین 1/2 و عدد باریونی 1/3
-
high cloud
اَبر بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبر متعلق به طبقۀ بالا شامل اَبرهای پرسا و پرساکومهای و پرساپوشنی متـ . اَبر تراز بالا high-level cloud اَبر طبقۀ بالا high etage
-
chin-up
چانهبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حرکتی که در آن ورزشکار یا چمورز سر خود را تا بالای میلثابت بالا میکشد بهنحویکه چانۀ او بالای میل قرار گیرد
-
bold hawse
زنجیرگاهبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وضعیت شناوری که زنجیرگاه آن در ارتفاع بالاتری از آب دریا قرار میگیرد
-
top rudder
سکانبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی در حین گردش هواپیما که در آن سکان عمودی به سمت بال بالاتر میرود
-
superior mirage
سراب بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سرابی که در آن تصویر جسم بالاتر از موقعیت واقعی آن دیده میشود
-
high frequency, HF
بسامد بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] محدودۀ بسامدی بین 3 تا 30 مگاهرتز
-
top diameter, merchantable top diameter, merch top
بالاقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر بیپوست یا باپوست بالاترین قسمت از تنۀ درخت که ارزش تجاری دارد
-
بالبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← هواپیمای بالبالا
-
high vacuum
خلأ بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی خلأ که فشار آن بین 2ـ10×1 تا 6ـ10×1 میلیمتر جیوه باشد
-
elevated mood
خُلق بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی از خُلق که همراه با سرخوشی و آسایش و نشاط فراوان است
-
upper class
طبقۀ بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] طبقهای متشکل از لایههایی که ازنظر اجتماعی و اقتصادی در بخشهای فوقانی قرار دارند