کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باقی ماندۀ شنوایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
retentivity
باقیماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باقیماندۀ چگالی شار مغناطیسی که حاصل القای اشباعی مادۀ مغناطیسی است
-
residual dental arch
قوس دندانی باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ساختار قوسی ستیغ آرَکی فک بالا و فک پایین که پس از کشیدن دندانها باقیمانده است
-
residual ionization
یونش باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یونش گاز موجود در محفظهای بسته که ناشی از عبور پرتوهای کیهانی است و نه ناشی از عوامل شناختهشده
-
residual chlorine, chlorine residual
کلر باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار کلر آزاد یا قابلدسترسی که پس از سپری شدن زمان تماسِ تعیینشده در شرایط معین باقی میماند
-
free chlorine residual
کلر باقیماندۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از کلر باقیمانده در آب یا فاضلاب پس از طی زمان تماس لازم که بهصورت گاز محلول یا هیپوکلرواسید یا یون هیپوکلرید موجود باشد
-
combined chlorine residual
کلر باقیماندۀ ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از کلر باقیمانده در آب یا فاضلاب پس از طی زمان تماس لازم که بهصورت ترکیب با آمونیاک یا سایر مشتقات کلر موجود باشد
-
residual resistance
مقاومت باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مقاومت الکتریکی یک فلز در حالتی که دمای آن به صفر مطلق نزدیک شده باشد
-
residual field
میدان باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میدان مغناطیسی برجایمانده در هستۀ آهنی پس از قطع جریان مولد میدان
-
residual stress, internal stress
تنش باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تنش موجود در جسم جامد در زمانی که هیچ نیرویی از خارج بر آن وارد نمیشود متـ . تنش داخلی
-
residual radiation, restrahlen
تابش باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] 1. پرتوزایی برجایمانده پس از انفجار هستهای که معمولاً ناشی از مواد شکافتپذیر باقیمانده یا محصولات فرعی است 2. تابش فروسرخ تقریباً تکفام که پس از بازتابهای متوالی نور یا تابشهای دیگر در اجسامی مثل کوارتز بر جای میماند
-
residual range
بُرد باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مسافتی که در طول آن ذرۀ باردار پس از افت انرژی همچنان قادر به یونیده کردن محیط گذار است
-
maximum residue limit, MRL
بیشینۀ باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حداکثر غلظت باقیمانده از یک ترکیب شیمیایی، پس از فراوری در غذا، که ازنظر قانونی مجاز شناخته میشود متـ . بیشینۀ باقیماندۀ مجاز
-
بیشینۀ باقیماندۀ مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← بیشینۀ باقیمانده
-
residual caries
پوسیدگی باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بافت پوسیدۀ باقیمانده در حفرۀ تراشخوردۀ دندان که پرکردگی بر روی آن قرار میگیرد