کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافۀ حفاظدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cable pressurisation
گازفشاری بافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فن خشک نگهداشتن بافه/کابل کارگذاشتهشده در محیط مرطوب، با دمیدن گاز یا هوای خشک، تحت فشار زیاد، به درون غلاف بافه/کابل متـ . گازفشاری کابل
-
cable
بافه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] چند رشته سیم بههمتافتۀ روکشدار یا بدون روکش برای انتقال جریان برق یا بلندکردن قطعات سنگین متـ . کابل
-
sheaf
بافه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دستۀ کوچکی از ساقههای دارای دانه که پس از درو به هم بسته میشوند
-
riser cable
بافۀ بالارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافه/ کابل داخلی برای استفاده در سیمکشیهای عمودی در ساختمانهای بدون مجرا متـ . کابل بالارو
-
haulback, haulback line
بافۀ برگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافهای که در حملونقل بافهای برای بازگرداندن بافۀ اصلی و متعلقات آن به نقطۀ موردنظر به کار میرود متـ . کابل برگشت
-
back guy
بافۀ پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از چند بافۀ پشت دکل، واقع در مقابل بافۀ اصلی یا سیمنقاله، که در مقابل تنشهای وارده مقاومت میکند متـ . کابل پشتیبان
-
standing line
بافۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافهای که در خلال عملیات بینهبَری حرکت نمیکند
-
slip wire
بافۀ خودرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طناب خودرها
-
structured cable
بافۀ ساختمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهای با طراحی صحیح و مطابق با طرحی استاندارد برای اجرا و توسعه و گسترش متـ . کابل ساختمند
-
tagline
بافۀ ضمیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ اضافۀ متصل به سر هر بافۀ استوانهای (drum line) برای گسترش حوزۀ عمل متـ . کابل ضمیمه
-
neurofibrile
بافۀ عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از رشتههای ظریفی که در جهات مختلف از درون میانیاختۀ یک پییاخته میگذرد و به آسهها و دارینهها منتهی میشود متـ . پیبافه
-
control cable
بافۀ فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بافه/ کابلی فولادی که فرمانهای داخل اتاقک هواگَرد اعم از اهرم فرمان و دستهفرمان و چرخ فرمان را به سطوح فرمان متصل میکند متـ . کابل فرمان
-
haul rope
بافۀ کشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بافه/کابلی که با حرکت قرقره اتوبوس هوایی را به حرکت درمیآورد متـ . کابل کشنده
-
pass line
بافۀ کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ سبکی که در تجهیزات حملونقل چوب یا در تجهیز دکل درختی به کار میرود
-
armoured cable
بافۀ مسلح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافهای مرکب از چند زوجسیم که روکش فلزی دارد و مستقیماً زیر خاک قرار میگیرد متـ . کابل مسلح