کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بار در فلزات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
unit load
واحدِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تعدادی از بستههای مجزای بار که با استفاده از بارکف و تسمه به شکل بار واحد درآید
-
nulligravida
هیچبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که هرگز باردار نشده است
-
تُنبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← ظرفیت
-
cargo net
تورِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تور چهارگوش بزرگ سیمی یا ریسمانی برای بارگیری و تخلیۀ بارهای کوچک که هر گوشۀ آن به حلقهای برای اتصال به بارقلاب منتهی میشود
-
load weighing
توزین بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تعیین وزن بار وسیلۀ نقلیۀ ریلی ازطریق اندازهگیری بخشی از بار و برآورد وزن کل بار با استفاده از شیر توزین
-
rolling cargo
چرخبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] باری که بر روی وسیلۀ نقلیۀ چرخدار قرار میگیرد و به داخل کشتی برده میشود
-
multigravida
چندمبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که برای نوبت دوم یا بیشتر باردار شده است
-
cargo door
درِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دری که با بستن آن درگاهی بار کاملاً مسدود و نفوذناپذیر میشود
-
cargo book
دفترچۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دفترچهای حاوی اطلاعات کامل کالاها، شامل نوع، تعداد، نحوۀ بستهبندی، وزن، فرستنده، گیرنده، شمارۀ انبار و مشخصات محل تخلیه که افسر اول آن را تهیه میکند
-
cargo sheet
سیاهۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صورتی که مسئول اسکله از بار کشتی تهیه میکند تا کارکنان دفتری صاحب کشتی بتوانند قبل از امضای بارنامهها به بررسی و بازبینی آنها بپردازند
-
surcharge
بیشبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بار هیدرولیکی یا آلی به میزانی فراتر از حد تعیینشده یا بالاتر از استاندارد طراحی یک سامانه
-
payload 2
درآمد بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بار مفید هواگَرد که شامل سوخت و خدمۀ پرواز نمیشود و درآمدزاست
-
load impedance
رهبندی بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی مداری که به یک منبع ولتاژ یا خروجی یک تراگذار الکتریکی متصل است
-
cargo dues
عوارض بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هزینههایی که مقامات بندری برای گذر کالا از اسکله از کشتیها دریافت میکنند
-
primigravida, gravida I
اولبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که برای نوبت اول باردار شده است