کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکپیکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
narrow body
باریکپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواپیمایی که میان صندلیهای مسافری آن فقط یک راهرو وجود داشته باشد
-
واژههای مشابه
-
airframe
پیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مجموعۀ هواگَرد بهعلاوۀ ارابۀ فرود، بهاستثنای موتور یا موتورها و سامانهها و تجهیزات و تسلیحات و اقلام برداشتنی
-
wide body
پهنپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواپیمایی که میان صندلیهای مسافری آن دو یا چند راهرو وجود داشته باشد
-
narrowly oblong
مستطیلی باریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که طول آن سه برابر عرض باشد
-
lightweight spare
زاپاس باریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی زاپاس موقت که تایر آن قطری برابر با قطر تایر چرخهای دیگر خودرو دارد، اما باریکتر است
-
narrow gauge, slim gauge, metric gauge
خط باریک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که عرض آن کمتر از عرض خط معیار یعنی 1435 میلیمتر است
-
grass, narrow-leaved plant
باریکبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی گیاهان تکلپهای از تیرۀ گندمیان که برگهای باریک با رگبرگهای موازی و ساقههای توخالی یا توپر دارند
-
alley 1
باریکراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] راه باریکی در میان ردیفهای درختان برای دسترسی آسان به آنها
-
small intestine
باریکروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخشی از لولۀ گوارش پستانداران که بین معده و فراخروده قرار دارد
-
attenuate
باریکشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی لبههای قاعدهای که یکباره به داخل بهصورت کاو خم میشوند و با هم زاویۀ تقاطع کمتر از 45 درجه میسازند
-
stacked bow
باریککمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی با بازوهای باریک که ضخامت آنها بیش از پهنایشان است
-
نفتبَر غولپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← نفتکش غولپیکر
-
نفتبَر کوهپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← نفتکش کوهپیکر
-
very large crude carrier, VLCC
نفتکش غولپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نفتبَر بزرگی که ظرفیت آن از 160 تا 320 هزار تن است متـ . نفتبَر غولپیکر