کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
tide race 2
کِشَندراهک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مسیر باریکی که تندکِشَند از آن عبور میکند
-
bar 3
میله 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضو باریکی که نیروی محوری را تحمل کند
-
strait
تنگه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، زمینشناسی] آبراهۀ باریکی که دو تودۀ بزرگ آب را به هم متصل میکند
-
arrow rest, arrow shelf
تیرخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تکیهگاه باریکی بر روی کمان که تیر بر روی آن قرار میگیرد
-
subantarctic 1
جنبِجنوبگان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کمربند باریکی درست در شمال مدار جنوبگان
-
banderole
سرچسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوار دراز و باریکی که پس از بازرسی بر روی کالا میچسبانند
-
transect
خطنمونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوارنمونۀ بسیار باریکی که در میان پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار دارد
-
alley 1
باریکراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] راه باریکی در میان ردیفهای درختان برای دسترسی آسان به آنها
-
swather
درو ـ ردیفکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی که محصول را درو میکند و آن را به شکل نوارها یا ردیفهای باریکی بر روی زمین باقی میگذارد
-
mesh conveyor dryer
خشککن نقالهای مشبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی خشککن نقالهای که تسمهنقالۀ آن مشبک است و بر روی غلتکهای باریکی تکیه دارد
-
cloud line
خط اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوار باریکی از اَبر که اجزای منفرد آن به هم پیوستهاند و پهنای آن کمتر از یک درجۀ عرض جغرافیایی است
-
swath
باریکه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ناحیۀ باریکی که چشمههای موجود در آن بدون غلتشِ عمودبهخط عمل میکنند
-
myofibril, muscle fibril,sarcostyle, myofibrilla
ماهیچهتارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از رشتههای بسیار باریکی که بهصورت موازی با محور ماهیچهتار قرار دارند و با چشم غیرمسلح، به کمک برخی اسیدهای آشکارساز، دیده میشوند
-
sweep jamming
اختلال روبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اختلالی که با عقب و جلو کشیدن باند باریکی بر روی باند نسبتاًً وسیعی از بسامدهای فعال ایجاد میشود
-
windway
سرمجرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] معبر باریکی در نایهای سوتوار که هوا را به طرف لبۀ تیز دریچۀ هوا هدایت میکند