کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکه صادقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
beam waist
کمرِ باریکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] نقطهای در باریکۀ گاوسی (Gaussian beam)که در آنجا سطح موج تخت است و قطر باریکه کمترین مقدار را دارد
-
beam damage
آسیب باریکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] دگرگونی در نمونه براثر تابش باریکه
-
beam resonator, open resonator
تشدیدگر باریکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ابزاری برای محصور کردن باریکۀ لیزر یا هر تابش الکترومغناطیسی در ناحیۀ مشخصی از فضا
-
beam 1
باریکه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] دستۀ پرتوهای متمرکزی که تقریباً در یک جهت منتشر میشود
-
swath
باریکه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ناحیۀ باریکی که چشمههای موجود در آن بدون غلتشِ عمودبهخط عمل میکنند
-
beam combiner
باریکهآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ابزاری اپتیکی برای درهمآمیختن دو باریکۀ نور در یک راستا
-
electron beam
باریکۀ الکترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریانی از الکترونهای گسیلشده از چشمهای واحد که تحت تأثیر یک میدان الکتریکی یا مغناطیسی با سرعتی تقریباً یکسان و همجهت در حرکت هستند
-
image swath/ image swathe
باریکۀ تصویربرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] منطقه یا ناحیهای که در یک بازۀ زمانی با یک فرستنده پرتودهی یا با آشکارسازی که بر هواپیما یا ماهواره نصب شده است مشاهده میشود متـ . پهنای باریکۀ تصویربرداریimage swath width
-
radio beam
باریکۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باریکۀ متمرکزی از تابش با بسامد رادیویی که در ارتباطات و رادار کاربرد دارد
-
beam splitter
باریکهشکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ابزاری اپتیکی برای شکافتن باریکۀ نور در امتداد دو یا چند مسیر
-
beam splitting
باریکهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] تقسیم باریکۀ نور به دو یا چند باریکه با باریکهشکاف
-
beam expander
باریکهگستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] سامانهای اپتیکی برای افزایش قطر باریکۀ لیزر یا باریکههای نوری دیگر
-
reference beam
باریکۀ مرجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یکی از دو باریکه در دستگاههای طیفسنج دوباریکهای که بهعنوان مرجع به کار میرود
-
isthmic spondylolisthesis
مهرهرانش باریکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] مهرهرانشی براثر ضایعه در بخشهای بینمفصلی کمری
-
beamstrahlung/ Beamstrahlung (de.)
تابش باریکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابش گسیلشده از باریکهای از ذرات باردار در رویارویی با میدان الکتریکی ذرات مقابل