کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگیری بهنوبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
loading site
محوطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای شامل چندین محل بارگیری
-
tapping bar
میلۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] میلۀ نوکتیزی که از آن در عملیات بهرهبرداری از کورۀ بلند استفاده میکنند
-
loading diagram, loading graph
نمودار بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. نموداری که محل توزیع نیروهای وارد بر اجزای سازۀ هواگَرد یا سامانهها را نشان میدهد 2. نقشه یا طرحی که براساس آن محل بارگیری انبارهای هواگَرد مشخص میشود و مسئول بارگیری باید طبق آن بار را توزیع کند
-
pickup time
مدت بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مدتزمان لازم برای انتقال پسماند بهوسیلۀ نقلیه
-
loading gauge
قوارۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حداکثر ابعادی که باید در ساخت یا بارگیری واگنها در نظر گرفت تا خطر برخورد آنها با ابنیۀ مسیر وجود نداشته باشد
-
loading jack
جک بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
-
cargo list
سیاهۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صورتی از اقلام مختلف بارهایی که برای بارگیری پذیرفته شدهاند و از آن برای تنظیم نقشۀ بارگیری در کشتی استفاده میکنند
-
loading apron
پیشگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیشگاهی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار انجام میشود
-
loading berth
پهلوگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی در اسکله که در آن شناور برای تخلیه و بارگیری پهلو میگیرد
-
taphole
دهانۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مجرای تخلیۀ فلز مذاب از کورۀ بلند یا کورۀ کوپُل (cupola furnace) که در جلوی کوره، نزدیک کف بوته قرار دارد و با گِل مسدود میشود
-
loading capacity
ظرفیت بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حداکثر باری که یک انسان یا ماشین میتواند بردارد
-
loading chart
طرح بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] طرحی که محل توزیع بار را در انبار هواگَرد تعیین میکند
-
loading 1
بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گذاشتن بار در شناور
-
loading 2
بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرار دادن بار چوبی بر روی وسیلۀ حملونقل
-
tapping
بارگیری 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] باز کردن مجرای تخلیۀ کوره و سپس تخلیۀ مذاب آماده از کوره در پاتیل