کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادموجسوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
windsurfer
بادموجسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به ورزش بادموجسواری میپردازد
-
واژههای مشابه
-
wind wave, wind sea, sea
بادموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] امواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
-
سوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← سوارکار
-
windsurfing, sailboarding
بادموجسواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی مرکب از موجسواری و بادبانیرانی که با استفاده از تختهبادبان انجام میشود
-
surfer 1, surf rider
موجسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به ورزش موجسواری میپردازد
-
jockey
چابکسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سوارکار حرفهای که در مسابقات اسبدوانی شرکت میکند
-
embarkation2
سوار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرایندی که در طی آن خدمه و مسافران را بر روی کشتی سوار میکنند متـ . سوارش2
-
embarkation1
سوار شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرایندی که در طی آن خدمه و مسافران وارد کشتی میشون متـ . سوارش1
-
boarding time 2
مدتزمان سوار شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان سوار شدن مسافر بهوسیلۀ نقلیۀ عمومی که برحسب مدتزمان لازم برای سوار شدن هر مسافر یا کل زمان لازم برای سوار شدن همۀ مسافران محاسبه میشود
-
passenger service time
زمان پیادهسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] زمان لازم برای سوار شدن بهوسیلۀ نقلیۀ عمومی و پیاده شدن از آن برحسب تعداد مسافر در ثانیه
-
park and ride
پیاده ـ سوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] توقفگاه بزرگ و پایانهای که افراد میتوانند خودروِ خود را در آنجا متوقف کنند و با وسیلۀ نقلیۀ عمومی به نقاط مختلف شهر بروند و مجدداً به همان محل برگردند
-
parkway station
ایستگاه پارکسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ایستگاهی در راهآهن با توقفگاهی وسیع برای خودروهای شخصی و راههای دسترسی محلی مناسب متـ . ایستگاه پیادهسوار park and ride station
-
park and ride station
ایستگاه پیادهسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← ایستگاه پارکسوار