کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابک بر ابلق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
click 2
تلیک کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] زدن ضربه با انگشت بر روی دکمۀ اصلی موشی یا بر افزارۀ اشارهای دیگر
-
brushout
قلمکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] زدن پوشرنگ بهصورت آزمایشی بر سطحی کوچک
-
label 2
برچسب زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نصب باریکهای از کاغذ یا مقوا یا فلز بر چیزی که بر روی آن اطلاعات یا دستورالعمل مرتبط با آن چیز نوشته میشود
-
col legno battuto (it.)
چوبکمانهای زنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با زدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود
-
plucked chordophones
زهصداهای زخمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از زهصداها که در آنها با زخمه زدن با انگشت یا مضراب بر عامل مرتعششونده صدا تولید میشود
-
ticket validation
بلیتخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] 1. ابطال و سوراخ کردن بلیت 2. زدن مهر تاریخ اعتبار بر روی بلیتهای فروختهشده
-
contour plowing
شخم تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شخم زدن زمین در جهت عمود بر شیب آن
-
plucked idiophones
خودصداهای زخمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از خودصداها که در آنها با زخمه زدن با انگشت یا مضراب بر عامل مرتعششونده صدا ایجاد میشود
-
touchpad/ touch pad
لَتِ لمسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قطعۀ کوچک حساس به تماس که بهعنوان افزارۀ اشاره در برخی از رایانههای قابلحمل به کار میرود، و با حرکت انگشت یا شیئی بر سطح آن، میتوان اشارهگر را بر روی پردۀ نمایش به حرکت درآورد و با زدن ضربهای بر آن، عمل تلیک کردن را ...
-
golden lacquer
لاک طلایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
-
icing 1
یخپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر نهشت یا پوشش یخ بر روی یک جسم که از برخورد و یخ زدن هواآبهای معمولاً اَبَرسرد به وجود میآید
-
glaze storm
توفان یخشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بارشی که در آن براثر یخ زدن آب اَبَرسرد باران یا بارانریزه یا مِه، بر روی اشیای درمعرضبارش، پوششی از یخ تشکیل میشود
-
percussion instruments
سازهای کوبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازهایی، غالباً از پوستصداها یا خودصداها، که در آنها با ضربه زدن یا کوبیدن مستقیم بر عامل مرتعششونده صدا تولید میشود
-
string 3
زه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تار یا سیمی که بهصورت مشبک بر قاب دستاک میکشند تا سطحی محکم و سبک برای ضربه زدن به توپ به دست آید
-
loading winch
دوّار بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دوّاری که بر روی کامیون حملونقل نصب میشود و برای بار زدن گِردهبینه به کامیون از آن استفاده میشود