کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
این دست اون دست کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
metacarpal region
ناحیۀ استخوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از دست بین انگشتان و مچ دست که شامل استخوانهای کف دست است
-
carpal region, wrist region
ناحیۀ مچ دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] قسمتی از دست بین ساعد و کف دست
-
drawing hand
دست کشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دست خم
-
cleft hand, split hand, main fourchée
دست شکافدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی ناهنجاری مادرزادی که در آن دست بیمار از بین دو انگشت تا کف دست دارای شکاف است متـ . دست خرچنگی lobster hand, lobster daw
-
lyonium ion
کاتیون حلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کاتیونی که از پروتوندار کردن مولکول حلاّل به دست میآید
-
lobster hand, lobster daw
دست خرچنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ← دست شکافدار
-
bow hand/ bow-hand
دست کمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دست ستون
-
hook shot
پرتاب هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پرتابی که با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع انجام میشود
-
hook pass
پاس هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاس دادن توپ با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع
-
palm 2, palmar region
کف دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای در سطح پیشین دست بین مچ و انگشتان
-
triplegia
سهاندامفلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فلج دو دست و یک پا یا دو پا و یک دست
-
arm cylinder cast
گچ استوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از شانه تا مچ دست که آرنج را بیحرکت نگه دارد اما مچ دست امکان حرکت داشته باشد
-
spirit lacquer, spirit varnish
لاکالکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لاکی که از حل کردن رزینها در الکل صنعتی به دست میآید
-
damaged starch
نشاستۀ آسیبدیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی نشاسته که از تخریب بافت ریزدانههای نشاسته در مراحل مختلف آسیاب کردن غلات به دست میآید
-
kneading
ورز دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه