کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوقات تلخی کردن (به) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
leisure
اوقات فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اوقات آزاد برای انجام کارهای مورد علاقه
-
leisure programme
برنامۀ اوقات فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] در برنامههای گردشگری ویژۀ آموزش زبان، بخش تفریحی فعالیتهای تنظیمشده برای گردشگران زبانآموز برطبق قرارداد
-
جستوجو در متن
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
acetification2
سرکهای کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایند تبدیل کردن یک ماده به سرکه یا استیکاسید
-
charge 2
باردار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملی که موجب ظهور بار الکتریکی شود متـ . باردار شدن، پر کردن، پر شدن * پر کردن در مورد باتری و خازن به کار میرود و باردار کردن در مورد اجسامی که مثلاً به روش مالش باردار میشوند. در زبان فارسی شارژ گاهی به معنای باردار شدن به کار میرود.
-
shut down 2
متوقف کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پایان دادن به کار سامانۀ عامل به قصد خاموش کردن رایانه
-
reproduce
تولیدمثل کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به وجود آمدن جاندار فرزند از جاندار والد به طریقۀ جنسی یا غیرجنسی متـ . زادآوری کردن، زاد آوردن
-
load 3
بار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. در برنامهنویسی، کپی کردن دادهها از حافظۀ اصلی به ثبات دادهها 2. کپی کردن برنامهای از یک افزارۀ ذخیرهسازی به حافظه برای اجرا
-
adjust 2
میزان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] مجموعه اَعمالی که برای جفت کردن و دقیق کردن و تنظیم یک دستگاه به کار رود
-
dicing
نگینی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی به مکعبهای کوچک
-
syndicate
همنشری کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] به اشتراک گذاشتن یا توزیع کردن مطلب در وبگاههای مختلف
-
decode
کُدگشایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل کردن اطلاعات رمزبندیشده به حالت پیش از رمزبندی
-
polymerize 2
بَسپار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] به هم پیوسته کردن دو یا چند تکپار برای تولید یک بسپار
-
digitize
رقمی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] تبدیل کردن نشانک/ سیگنال به نشانک/ سیگنال رقمی