کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انساندوستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
philanthropy,philanthropism,humanitarianism
انساندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایشی فلسفی و اجتماعی مبتنی بر دوست داشتن همنوع و قائل شدن به دگردوستی و بهبود موقعیت انسانها در جوامع مختلف
-
واژههای مشابه
-
hydrophile lipophile balance
توازن آبدوستی- چربیدوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تمایل نسبی همزمان یک نامیزهگر (emulsifier) به دو فاز یک سامانۀ نامیزه
-
altruism
نوعدوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] به فکر دیگران بودن بهصورتی غیرخودخواهانه و انجام دادن کارهایی برای تأمین منافع آنان بدون در نظر گرفتن منافع شخصی
-
nucleophilicity
هستهدوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قدرت نسبی یک واکنشگر هستهدوست
-
germanophilia
آلماندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] علاقۀ شدید به آلمان
-
exophilicity
بروندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تمایل ساختاری کل یا جزئی از یک مولکول برای خروج یا عدم نفوذ در یک فاز
-
endophilicity
دروندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تمایل ساختاری یک جزء یا کل یک مولکول به نفوذ یا باقی ماندن در یک فاز
-
electrophilicity
الکتروندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قدرت نسبی یک واکنشگر الکتروندوست
-
human augmentation, human enhancement
برافزایش انسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] حوزهای نوظهور در پزشکی و زیستمهندسی که هدف آن پدید آوردن فنّاوریها و فنونی برای غلبه بر محدودیتهای کنونی تواناییهای شناختی و جسمانی انسان است
-
anthropomorphism
انسانانگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اطلاق شکل و خصیصههای انسانی به اشیا و موجودات غیرانسانی
-
philanthropist,philanthrope,humanitarianist, humanitarian 1
انساندوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به اصول انساندوستی است
-
humanitarian 2, philanthropic
انساندوستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مربوط به انساندوستی متـ . انسانی humane
-
anthropomorph, anthropoid 1
انسانریخت1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] برخی از یافتههای هنری دوران باستان که در آنها پیکر انسان بهنحوی بازنمایی شده است
-
anthropomorphic
انسانریخت2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی اشیایی که در آنها پیکر یا خصوصیات انسانی بازنمایی شده است