کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انرژی هاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیاز انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← نیاز کارمایهای
-
caloric deficit
کسری انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرگونه نارسایی که به دریافت کم انرژی در قیاس با انرژی مصرفی یک فرد منجر شود
-
energy gap
کافِ انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسترهای از ترازهای انرژی غیرمجاز بین دو نوار مجاز انرژی
-
ارزش انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← ارزش کارمایهای
-
energy level
تراز انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مقدار مجاز انرژی سامانۀ کوانتومی
-
caloric density, energy density
چگالی انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] انرژی موجود در غذا برحسب کالری یا ژول در واحد وزن غذا
-
energy state
حالت انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی که در آن انرژی سامانه معین و مانا است
-
conservation of energy
پایستگی انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اصلی بنیادی که براساس آن انرژی نه پدید میآید و نه نابود میشود، بلکه از نوعی به نوع دیگر تبدیل میشود
-
energy operator
عملگر انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عملگری که ویژهمقدارهای آن انرژیهای مجاز سامانه است متـ . عملگر هامیلتونی Hamiltonian operator
-
vibrational energy
انرژی ارتعاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] اختلاف انرژی مربوط به دو حالت یک مولکول دواتمی هنگامی که در یک حالت، از چرخش آن و در حالت دیگر، از ارتعاش آن صرفنظر میشود
-
resting energy
انرژی استراحت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] انرژیای که فرد در حالت استراحت جسمی و ذهنی و در شرایط دمایی مناسب مصرف میکند
-
electric energy
انرژی الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی بار الکتریکی موجود در میدان الکتریکی
-
translational energy
انرژی انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی جنبشی ناچرخشی جسم یا سامانه که برابر است با نصف حاصلضرب جرم در مجذور سرعت مرکز جرم
-
reorganisation energy
انرژی بازسازماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] در واکنشگرها و مولکولهای حلاّل اطراف آن، انرژی لازم برای تمام تنظیمات ساختاری موردنیاز پیکربندیای که انتقال الکترون را امکانپذیر میسازد
-
binding energy
انرژی بستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی لازم برای جدا کردن هر ذره از یک سامانه