کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انباری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
storage mould/ storage mold
کپک انباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که در انبارهای مرطوب بروز میکند
-
good storage practice, GSP
بهینانباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم داروی، علوم و فنّاوری غذا] دستورالعملهای مربوط به نگهداری و حملونقل و توزیع مناسب داروها و مواد غذایی
-
barn rot
پوسیدگی انباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پوسیدگی نرم همراه با خرابی برگهای توتون و تنباکو در محل عملآوری آنها
-
data warehousing
دادهانباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سازماندهی و استفاده از مجموعهای از نرمافزارها برای گردآوری، پیرایش، تبدیل و ذخیرهسازی دادهها با هدف تحلیل اطلاعات
-
shelf life
عمر انباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مدتزمانی که مادۀ انبارشده قابل استفاده باقی میماند
-
bow locker
انباری سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محفظهای که درست در پشت دماغۀ کشتی قرار دارد
-
جستوجو در متن
-
crib 2, corn crib
انبار بلال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] انباری برای نگهداری بلال
-
granary
انبار غله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] انباری برای ذخیرۀ غلات بوجاریشده
-
fire-tool cache, fire cache, fire equipment cache
انبار اطفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انباری که در آن ابزار و تجهیزات اطفای حریق نگهداری میشود
-
bench stock
انبار پایکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] انباری کوچک در داخل شعبههای عملیاتی در محل کار افراد فنی
-
floodable hold, ballast hold
انبار ترازهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در بسیاری از کشتیها، از جمله کشتیهای فلهبر، هر انباری که بتوان آن را برای ترازهگیری با آب دریا پر کرد
-
bonded warehouse, customs warehouse, bonded store
انبار گمرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] انباری که در آن کالاهای وارداتی تا انجام امور گمرکی و دریافت اجازۀ ترخیص نگهداری میشود