کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
horizontal asymptote
مجانب افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجانبی که در دستگاه مختصات قائم موازی با محور طولهاست
-
horizontal situation display
نمایشگر افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] صفحۀ نمایش الکترونیکی در هواگَرد که اطلاعات ناوبری و دادههای مربوط به مأموریت و روشهای پروازی را نشان میدهد؛ اطلاعات راداری و تلویزیونی نیز میتواند بهصورت نقشه یا تصویر جداگانه بر روی آن دیده شود
-
horizontal scrolling
نَوَردش افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نَوَردش از راست به چپ یا از چپ به راست
-
horizontal impaction
نهفتگی افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی نهفتگی دندان که در آن افقی بودن دندان مانع رویش آن شده است
-
retrograde, crab motion
قرینۀ افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تصویر آینهایِ یک لحن نسبت به محور قائم
-
کولون افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پسرودۀ افقی
-
horizental area excavation, clearing excavation, horizental explosure
کاوش افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کاوشی که هدف آن شناخت ساختار افقی یک محوطۀ باستانی و الگوی پراکندگی یافتههای آن است
-
horizontal resistance
مقاومت افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مقاومت میزبان در برابر نژادهای مختلف عامل بیماری که بر آن ژنهای زیادی نظارت دارند و پایدارتر از مقاومت عمودی است متـ . مقاومت عمومی general resistance
-
horizontal provenience
جایمان افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] موقعیت افقی شیء در تاشۀ کاوش نسبت به نقطۀ مبنا
-
horizontal fold, level fold
چین افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← چین ناشیبمحور
-
elevator 3, flipper 3
سکان افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سطحی متحرک که تاب هواگَرد را مهار میکند
-
horizontal stabiliser, horizontal tail, stabiliser
دُم افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ماهیواری کموبیش افقی در دُم هواگَرد برای تأمین پایداری طولی متـ . دُم tailplane
-
horizontal diplopia
دوبینی افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی دوبینی که در آن دو تصویر از یک شیء در یک صفحۀ افقی قرار میگیرد، خواه بهصورت متقاطع خواه بهصورت متقارن
-
horizontal plane
صفحۀ افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] صفحهای فرضی که عمود بر دو صفحۀ پیشانی و میانی از بدن عبور میکند و بدن را به دو قسمت بالا و پایین تقسیم میکند متـ . صفحۀ عرضی transverse plane, transversal plane
-
horizontal equity
عدالت افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] یکسانی دسترسی و بهرهمندی از مراقبت سلامت به شرط یکسان بودن نیاز سلامت